آداب معاشرت


امام ششم داراي قواي نفساني و ملكات و سجاياي آسماني مانند سماحة شجاعت - بشاشت - بلاغت - مراغبت - عبادت - تقوي - علوم و
دانش بود و بر سيره جدش و آباء گرامش سير و سلوك مي كرد و قدم جاي مقدم آنها مي گذاشت.

در ميان تمام قبايل بشري نمي توان يك پدر و پسري يافت كه از نظر فكر و انديشه و علم و دانش و طريقه نيل به كمال مطلوب و از جهت فضيلت اخلاقي مانند هم بوده و وحدت فكري و سليقه داشته باشند.

اما خاندان آل محمد و اولياي خدا و اوصياي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم دوازده نفري بودند كه تمام در يك خط سير به سوي يك هدف و با يك نظر و سليقه و يك سبك و روش ثابت هر يك قدم جاي قدم ديگري نهاده و وظيفه آسماني را انجام نموده اند.

اين منصب الهي بود كه بدين طبقه عاليه مفوض شده و الحق آنها با كمال خوش روئي و خوش خوئي اداء وظيفه كردند.

در فضيلت اخلاقي امام صادق عليه السلام همين بس كه از ميان چهار هزار حداقل شاگردان او حتي يك نفر انتقاد اخلاقي از او نكرد و نقطه ضعفي براي او نگرفته است و اين بزرگترين موهبت آسماني است.

او با اصحابش همان طور معاشرت مي كرد كه با اولادش مي نمود - با يارانش چنان عمل مي كرد كه با خواص خويشانش مي كرد - داراي صبر - بردباري - متانت - وقار - علم و هوش و حافظه - احاطه - قدرت بر تسلط غرائز از خصال امام صادق عليه السلام است.

در غذا خوردن چنان ادب را رعايت و با كمال خوشروئي آغاز و انجام تناول غذا با دوستانش مراعات مي كرد و مي فرمود يعتبر حب الرجل لاخيه بانبساطه في طعامه [1] .

در خوردن و خفتن و راه رفتن و گفتن و ضيافت كردن اطعام و اكرام و انعام و سخاوت و مهماني رفتن و آداب و سنن زندگاني اجتماعي سرمشق مسلمين بود كه مجلسي در بحار و شيخ صدوق در مجلس 18 و باب اطعام مؤمن در كافي مفصل نقل كرده اند. [2] .

امام ششم در شكرگذاري و حق شناسي و انفاق و صدقات و اجابت مسئول حاجتمندان مانند جدش اميرالمؤمنين عليه السلام بود اشجع سلمي بر او وارد شد در حال كسالت حضرت سبب مرضش را پرسيد گفت:



البسك الله منه عافيه

في نومك المعتري و في ارقك




يخرج من جسمك السقام كما

اخرج دل السئوال من عنقك



حضرت به غلامش فرمود چه قدر موجودي داري جواب داد 400)درهم يا دينار) فرمود آن را تسليم اشجع كن. [3] .

مفضل بن قيس وارد شد شكايت داشت چهارصد دينار به او بخشيد. [4] .

امام ششم صدقات سري داشت كه در ظلمات شب به خانه مستحقين مي برد و اصراري داشت كه اسرارش فاش نشود با كمال رأفت و رحمت و با مسرت و شادماني بينوايان را به نوا مي رسانيد ايتام را لباس و غذا مي داد.


پاورقي

[1] بحار ص ج 11 حيات الصادق ص 148 ج 1.

[2] وسائل الشيعه ص 268 ج 3 - امالي شيخ طوسي مجلسي 31.

[3] مناقب ص 345 ج 2 اغاني ص 30 ج 17 - اعيان الشيعه ج 13 ص 346 نفس المصدر مجلسي 11.

[4] الكشي ص 121.