شخصيت حضرت امام صادق


شخصيت هر فردي را مي توان از صفات و سجاياي او به دست آورد و او ملكات و خصال و از كلمات و گفتار و ادب و آداب و ادبيات او بلكه از طرز عمل و معاشرت و سبك زندگي و روش در معاشرت اجتماعي به دست آورد انسان در برخورد با هر كس اول موجوديت او را درمي يابد و بعد به حسب و نسب او واقف مي شود و سپس به شخصيت او برخورد مي كند و آنچه كه مي تواند يك كس را به جامعه معرفي كند شخصيت افراد است يك سلسله از دلايل شخصيات اشخاص صورت و سيرت - كلمات و الفاظ - و آثار روحي از نظم و نثر و آثار خارجي از خيرات و مبرات و آثاري كه در اذهان و افكار از اصلاح ذات البين يا تعليم و تربيت باقي گذاشته معرف شخصيت آدمي است - و تاكنون در تاريخ اسلام ما كسي را نمي شناسيم كه به قدر امام جعفرصادق (ع) آثار و مآثري از خود باقي گذاشته باشد راست است كه امام صادق عليه السلام مجدد مذهب بوده و مطلب نو و تازه اي نداشت جز نشر احكام اسلام و تفسير و تأويل آيات و دقايق و نكات قرآن ولي اين هم كار هر كس نبود.

راست است كه امام جعفرصادق عليه السلام شاگرد مكتب علوي و معرف دين احمدي بود و قرآن را معرفي كرد اما اين كار از عهده هر كس ساخته نبود و وضع و محاذات زمان و مكان هم اجازه به اين كار نمي داد - اين فرصت مصادف با تحولات سياسي شد و امام ششم از اين فرصت استفاده كرد و چون در مهد علم و دانش و فضيلت نشو و نما يافته بود شم علمي و قدرت فقهي و نيروي تقوي و دانش او تأييد كرد كه معارف از دست رفته اسلام را تجديد نمايد و مكتبي كه پدرش گشوده توسعه دهد و در روشي كه باقرالعلوم عليه السلام پيش گرفته بود و بسيار نتيجه بخش گرديد قدم بردارد و اين مدرسه را به صورت كلاسيك و مبوب و مرتب تقويت و توسيط نمايد تا بتواند افكار خردمندان بزرگ آن عصر را كه مخصوصا با رشد سياسي و امپراطوري باعظمت اسلام در قرن دوم بالا رفته بود به كمال خود برساند.

امام جعفرصادق عليه السلام در قبال مخاطبات ابوجعفر منصور و تمهيد سلطنت هارون الرشيد اعلام فرمود هر كس هر چه مي خواهد از جعفر بن محمد پرسد كه ديگري قادر به جواب مسائل مردم نيست و اين مبادي را هيچ كس در علوم عالم نتوانست اعلام نمايد مگر آن كس كه در مهد علم لدني تربيت شده و در مكتب ربوبي درس فضيلت دانش فراگرفته است كه معارف جدش را تجديد نمود و بساط علم علوي را
از نو گشود و آن طومار دانش و فضيلتي كه امويان در هم پيچيده بودند با تناسب روز باز كرد و يك تحول شگفت انگيزي در گسترش علوم و فنون جهاني به وجود آورد كه در تاريخ نظير نداشته است.

آوازه شهرت امام جعفرصادق به تمام عالم اسلامي پيچيده بود و از اقطار و اكناف جهان مسلمانان براي حل مشكلات خود به خدمتش مي شتافتند و حضرت صادق عليه السلام را مجلسي بود براي عامه مردم و مجلسي بود براي خاصه و از سه حال بيرون نبود يا روزه دار بود و يا قائم به عبادت و يا مشغول به ذكر بود.

هر كس از آن حضرت سؤالي مي كرد بي درنگ جواب مساعد مي شنيد و امام جعفر عليه السلام عمري دراز داشت و معاصر چند خليفه اموي و عباسي بود و به مكه هم براي حج و عمره زياد مي رفت و تمام فرق اسلام آن حضرت در آن شهر ديدار مي نمودند.

مادر امام جعفرصادق عليه السلام ام فروه دختر قاسم بن محمد ابي بكر است. مادر ام فروه اسماء بنت عبدالرحمن بن ابي بكر بوده است.

قاسم پدر ام فروه از ثقات روات و از ملازمين حضرت علي بن الحسين سجاد عليه السلام است و محمد مانند اولاد علي بود.

از تربيت شده هاي مهد عصمت و عفت و از دامان عزت و شرافت بوده مادري بود كه توانست چنين اولادي كه از مفاخر اسلام است تربيت كند و به جهانيان معرفي نمايد.

دامان عفت و عصمت و شرافت است كه مي تواند سجاياي نفساني و ملكات افضله آسماني را در غرائز اولاد رشد دهد و تقويت نمايد.

ام فروه چنين بود - داراي ايمان و عقيده استوار و تربيت مهذب و پاك و آغوش شرافت و عصمت بود.

ام فروه بانوي معظمه اي بود كه در دامن سيادت قاسم بن محمد بن ابي بكر تربيت شده و گويند از دو جهت ايراني نژاد است يكي از طرف پدر كه به ملكه ايران شهربانو مي رسد و از طرف مادر - پدرش نيز بنا به روايتي خواهر شهربانو ملكه ديگر ايران را داشته است و اين نسب پاك آريائي به مقام سيادت جده اش حضرت زهرا (س) سيده زنان عالم اضافه شده و از دو رشته تربيت صحيح و پاك اين نابغه علم و ادب به وجود آمد و از جدش حضرت سجاد عليه السلام مي شنيد كه ناشر علوم جلي و خفي خواهد بود.