فرزند و ارث پدر و تابع آداب خانوادگي است


از سنن عمومي بشر اين است كه در فطرت وارث سجاياي گذشتگاني است كه از آنها علم و ادب آموخته و تعليم و تربيت فراگرفته يا با آنها معاشرت و مجالست داشته است و از آن قوي تر خصال ميراثي خانوادگي است كه هر فرزند در مهد تربيت و آداب زندگي پدر و مادر و مربي قرار مي گيرد. اين سنت در حيوانات هم به قوت باقي است چنانچه
گفته اند دو اسب اگر با هم هم خونه شوند هم بو مي شوند يعني الفت و انس به قدري در معاشرت مؤثر است كه چون طبيعت ثانويه مي گردد و هر خصلت و سجيت كه در مربي و پدر يا مادر باشد در مربي و طفل منتقل مي گردد همدوش در تربيت و ادب و علم و فضيلت بلكه در حركات و سكنات و وجنات اولياء خانواده باشد در طفل منعكس مي گردد اين اصل مسلم به اضافه روحانيت و فطرت آسماني و سجيت ملكوتي ائمه معصومين عليهم السلام در امام جعفرصادق عليه السلام به قوت باقي بود زيرا پدري مانند امام محمدباقر عليه السلام داشت و با پدر سالهاي متمادي محشور بود و علاوه بر مبادي فاضله خاندان نبوت و عصمت و طهارت آداب و رسوم و فنون علم و ادب و اخلاق را كه پدر با مردم در ميان گذاشته بود امام صادق همه را فراگرفته و در حقيقت راستي فرصت بسيار مغتنمي به دست او آمد و تمام اين خصوصيات علمي و اخلاقي و ادبي سرمايه برنامه مكتب جعفري گرديد.

چنانچه در تاريخ امام محمدباقر (ع) شرح داديم يك ربع قرن فرصت بيان حقايق در تحول سياسي و تغيير حكومت شروع به گشودن بساط علمي و شكافتن و تجزيه و تحليل اصول و فروع دين كرد و مطالب را خوب از هم تفكيك نمود و مرداني بزرگ از رجال علم و دين و اصحاب سيدالمرسلين كه باقي مانده از عصر پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم بودند مي آمدند حضور امام محمدباقر عليه السلام و اخبار و احاديث نبوي را شرح مي دادند و امام هم نقل مي فرمود و با اين مقدمات مباني مكتب باقري شروع و تحكيم يافت و امام صادق هم در صف ساير روات آن مكتب قرار داشت و علم را از منبع حكمت و مبيط وحي فراگرفت و اين بود كه نتوانست همان سخني را بگويد كه جدش اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود (سلوني قبل ان تفقدوني) و ما اين اعلاميه را جز از اين دو شخصيت علمي روزگار از كسي نشنيده ايم.

امام جعفرصادق وارث تمام خصال خانوادگي علويان بوده و از تمام مزاياي آسماني و عواطف نبوي و الطاف رباني كه به آن خاندان اعطا شده بود بهره مند گرديد.