تأثير تربيت امام ششم


از خواص اسلام اين بود كه اشخاص را به هم مأنوس و مألوف نمود بدون آنكه به هم بدبين و ناراضي باشند صفا و صميميت و دوستي و همكاري صادقانه بين آنها برقرار مي شد از شاگردان امام صادق عليه السلام دو نفر در دو عقيده با هم شريك شدند هشام بن حكم رئيس متكلمين و عبدالله بن يزيد اباضي رئيس خوارج با هم شريك شدند و يك مغازه خرازي فروشي برپا داشته كسب و تجارت مي كردند.

ادامه شركت آنها و اهميت دوستي و همكاري آنها از اين جهت مورد شگفتي و زبان زد عام و خاص بود كه اين دو مرد هر دو پيشواي دسته اي بودند و از لحاظ عقيده مذهبي در دو قطب مخالف قرار داشتند.

هشام از علماء و متكلمين سرشناس شيعه اماميه و از ياران خاص امام صادق عليه السلام بود و عبدالله اباضيه از رؤساي خوارج كه مخالف با علي عليه السلام و ياران او بودند.

عجيب تر آنكه اين دو شريك با كمال صميميت در كار شركت مي گذرانيدند ولي در
باره عقايد هشام در حضور عبدالله مي آمدند از مسائل مربوطه به تشيع بحث مي كردند و تعصب مذهبي ابراز نمي شد و گاهي از خوارج مي آمدند از مسائل علمي خود از عبدالله مي پرسيدند و هشام همه را مي شنيد و تا مورد سؤال يا خطاب قرار نمي گرفت وارد بحث نمي شد و اظهار تعصب نمي كرد بلكه با كمال متانت به كسب و كار خود ادامه مي دادند.

سالها با هم شركت داشتند يك روز عبدالله به هشام گفت كه من و تو با هم سالهاست به صميميت همكاري مي كنيم و تو مرا خوب مي شناسي - من ميل دارم كه مرا به دامادي خود بپذيري هشام با كمال متانت بدون آنكه جواب منفي دهد گفت فاطمه مؤمنه است و همين سخن او را قانع ساخت ديگر درخواستي نكرد و شركت آنها تا مرگشان ادامه يافت. [1] .


پاورقي

[1] مروج الذهب مسعودي ص 174 ج 2.