شرايط دوست يابي


از سطور برجسته تعليمات امام صادق عليه السلام در مدرسه جعفري تحكيم مباني دوستي بين مردم است همانطور كه جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اول بين مهاجر و انصار دوستي و برادري را برقرار ساخت امام ششم هم در آغاز مدرسه جعفري اول بين شاگردان و اصحاب خود كه از هر گوشه و كنار تجمع كرده بودند الفت و دوستي برقرار نمود پس از آن شروع به درس علمي و فني فرمود.

درباره دوست يابي و دوست گيري فرمود هر كس حايز شرايط دوستي باشد مي توان نام دوست بدو داد - و به عنوان رفيق اطلاق كرد وگرنه در خور مصاحبت و دوستي نيست - و اين شرايط را از اركان دوست يابي شمرد.

1- دوست بايد در نشاط و شادي دوست شاد و مسرور باشد و هر چه را بر خود مي خواهد براي او هم بخواهد - و هر چه بر خود نمي پسندد بر دوست خود نپسندد.

2- اسرار خود را از دوست مخفي نكند - اما از دوست دوست هم پرهيز نمايد كه حكيم نظامي گفته:



راز خود با يار خود هر چند بتواني مگوي

يار را ياري بود از يار يار انديشه كن




3- مال - ثروت پول - سبب دل تنگي و ايجاد دشمني بين آنها نشود.

4- هر يك از دوستان به تمام صفات و خصال مودت و دوستي آراسته باشند و هرگاه مصيبتي براي يكي پيش آمد دوست در غم و اندوه او شريك گردد و با دلسوزي و محبت در رفع گرفتاري او بكوشد و از او حمايت نمايد و اين شرايط را كه در بالا اشاره شد از هنگام شروع دوستي هر دو مراعات نمايند تا دوستي آنها باقي و برقرار بماند و بر دو دوست واجب است در ادامه دوستي بيشتر رعايت شرايط دوستي را داشته باشد چه بسا مي شود كه دوستي به قرابت و خويشاوندي مي كشد و گاهي از آن هم مقدم مي گردد.

فرمود اگر دو نفر رفيق و جليس بيست روز با هم مصاحبت و زندگي كردند آنها را بايد خويشاوند ناميد چه بيست روز مصاحبت به شرط دوستي جزو خويشي محسوب مي شود.

فرمود اگر ستم و آزاري از دوستي به ديگري برسد او بايد با نرمي و مدارا تلقي كند زيرا دوستان صميمي بسيار نادرند [1] .

امام جعفر صادق (ع) براي تحكيم مباني دوستي بين اصحاب و شاگردان خود همه را به فضيلت اخلاقي دعوت مي كرد فرمود درباره يكديگر گذشت و صفح و جوانمردي داشته باشيد دامن توقع را كوتاه كنيد و دست جود و بخشش را بگشائيد - تا واسطه دوستي و ارتباط بين خانواده ها محكم گردد و نيكي و نيكوكاري جزو عادات و خوي آنها قرار گيرد.

فرمود چيزي بهتر از دوستي نيست مخصوصا در ميان خانواده ها و فاميل ها هرچند رشته محبت و داد محكمتر گردد ابواب سعادت زودتر باز مي گردد و طريق عمل اطاعت امر خدا در ادب نسبت به پدر ومادر و بزرگتران و رعايت زيردستان است.

امام جعفر صادق (ع) شخصا ترجمان عملي درس اخلاقي بوده و عملا مباني فاضله به آنها مي آموخت.

فرمود اگر خانواده ها رشته دوستي را محكم نمايند فاميلها و عشيره ها و اقوام و ملل نيز از آنها تعليم مي گيرند و رشته الفت بين تمام ملت اسلام تحكيم مي يابد و قلب ها به هم نزديك مي شود نه مانند ميليونها مردمي كه در يك شهر زندگي مي كنند ولي تن ها به هم نزديك اما دلها از هم دور است - جمع متفرقي هستند در حالي كه متفرق جمع مفيدتر از جمع متفرق است هم دلي از هم زباني بهتر است.


امام جعفر صادق (ع) فرمود در دوست يابي تعين و ترجيح و مزاياي شخصي را كنار بگذاريد در عين حال كه مقام و درجه معنوي را بايد رعايت كرد اما دوستي و محبت بايد به همه يك نوع باشد تا امتياز فردي از بين برود و صفات فاضله ايجاد شود.

دوستي اگر براي خدا شد به مراحل تكامل و ترقي مي رسد اگر براي مال دنيا و حسن و جمال و مركب و زيبائي و ناموس و مقام دنيوي شد به انتفاي آن دوستي منتفي مي گردد.

فرمود خوب بكوشيد يكديگر رابه اطاعت خدا دوست داريد و براي رضاي خدا به هم محبت و مودت ورزيد تا اجتماعي فاضله و مدينه فاضله تشكيل شود - و محيطي مرفه و با آسايش روي دهد افراد و همسايگان با هم روابط دوستي و مودت برقرار نمايند روزگار آن مردم سياه مي باشد كه از هم قطع رابطه نموده به هم بدبين و از هم دور و زندگيشان سست و متزلزل و نسلشان كاهش مي يابد و محيطشان بي فروغ است.

امام جعفر صادق (ع) مكرر اين بيان را مي فرمود و به همه تذكر مي داد كه آبادي خانه به همسايه خوب و باوفاست.

امام محمدباقر (ع) به اصحاب خود مي فرمود آيا در ميان شما كسي هست كه از حال همسايه و دوست خود پرسد و او را ياري كند و كمك كند و حاجات مالي او را فراهم نمايد و از نظر معيشت از حال و كار او باخبر باشد با درهم و دينار به او كمك كند با مال و جان و قلم و قدم و زبان او را حمايت و ياري نمايد گفتند خير فرمود در اين صورت نمي توان شما را برادر دانست [2] .

امام زين العابدين (ع) جدش در اين باره فرمود برادر و رفيق شما كسي است كه در حال احتياج دست در جيب برادر خود كند به قدر نياز بردارد و او نپرسد چه مبلغي برداشتي و چه وقت مي دهي يا در جاي خود مي گذاري؟ اين ها طريق دوستي بود.

امام جعفر صادق (ع) به عقيده خود در طريق تحكيم مباني دوستي و دوست يابي و نگاه داشتن دوست بسيار با ايمان و كامل بوده - و مباني دوستي و شرايط آن را از نيكوئي و عواطف و مهرباني و كمك مالي و جاني و قدمي و قلمي و زباني همانطور كه با خويشان و اقرباء مماشات مي كرد با دوستان نيز عمل مي فرمود - و اين غريزه مخصوص امام ششم بوده كه قبل از آنكه به مقام امامت برسد به اين خصال و سجايا آراسته بود و در دوران مدرسه جعفري همين ادب و آداب و ادبيات را كاملا رعايت مي كرد و اصحاب و ياران و شاگردان خود را خوب مي شناخت با هر يك از آنها در خور مقام و منزلتشان رفتار مي كرد سالخوردگان را پدر مي ناميد - متوسطين را برادر مي خواند - كوچكتران را فرزند خطاب مي كرد به هر يك انعام و اكرام و صلاتي مي داد و تعليمات درخور احتياج اخلاقي آنها به آنها مي آموخت در تمام عمر با اين فضيلت اخلاقي با همه رفتار مي كرد - چنانچه روزي كه مفضل بن عمر از جهان درگذشت و خبر مرگ او به امام ششم رسيد فرمود خداوند رحمت كند او را كه پدر خوبي بود و چون ابان بن تغلب دانشمند نامي درگذشت فرمود به خدا سوگند مرگ ابان مرا بسيار متأثر و غمگين ساخت [3] .

نوع دوستي و علاقه به خير و نيكوئي به طرز عجيبي در امام صادق عليه السلام تجلي داشت به قدري او با اصحاب و ياران و شاگردان خود حتي آنها كه زنديق و ملحد و كافر بودند و براي طلب علم به محضر او شتافته بودند مهرباني و تفقد و نيكو رفتاري مي كرد كه همه ي فريفته ي او شده بودند امام ششم هيچ وقت با دوستان خود به تندي و خشم سخن نگفت زندگي او سرتاسر صميميت نوع دوستي - خلوص نيت - متانت - مدارا - بصيرت و بينائي نشان داد كه همه مطيع و فريفته مكارم اخلاقي او شده بودند.

امام جعفر صادق (ع) در فتنه و انقلاب بين اموي و عباسي و شعله آتش انقلاب كه در شرق و غرب مشتعل بوده مخصوصا اختلاف و خصومتي كه بين اولاد علي و بني عباس رخ داده و روزافزون مي شد در اين جريان امام ششم با كمال متانت و وقار افراد خاندان علوي را دعوت مي كرد و آنها را جمع مي نمود و به هر يك در سر و علن وجهي مي داد و امر معيشت آنها را اداره مي كرد و شاگردان و اصحاب و انصار را جمع مي كرد و به صلح و سلم و دوستي و محبت رفع خصومت و دشمني امر مي كرد و علم و فضيلت مي آموخت و مردم را به حال خود وامي گذاشت اما آنها را به تقوي و جوانمردي و علم و فضل و خصال نيكو دعوت و تحريض و ترغيب مي فرمود [4] .


پاورقي

[1] نورالابصار ص 147 - فصول المهمه ص 310 - الصداقة و الصديق ص 10-80 مصادقة الاخوان.

[2] عيون الابصار ص 23 ج 3 الصداقة و الصديق ص 11.

[3] كتاب محمد بن حنيفه ص 96 به نقل زندگي جعفر بن محمد عبدالعزيز سيد الاهل ص 205.

[4] عقيدة الشيعه ص 129.