لطايف سخنان امام صادق


فرمود تو را بر عبادت مقدم داريد كه خداي تعالي چنين دستور فرموده است التائبون العابدون و اضافه كرد كه توبه آنست كه شخص دست از معاصي باز دارد و روي به اطاعت خدا آورد و حقيقت ذكر خداي تعالي آنست كه شخصي خود را به كلي فراموش كند و تسليم امر حق نمايد چنانچه خودش در تعريف چنين مردي فرمود و يختص برحمته من يشاء يعني مخصوص گردانم به رحمت خود هر كه را خواهم و در اين جا واسطه و اسباب را از ميان برداشته است تا بدانند كه رحمت او عطاي محض است و مستقيم به بنده مرحمت مي كند.

فرمود مؤمن آن است كه به نفس خود قائم باشد و عارف آنست كه به خداي خود قائم باشد - درباره ي عشق فرمود عشق جنون الهي است نه مذموم است نه ممدوح و سر معاينه آنگاه مسلم شود كه رقم ديوانگي بر آدمي كشند.

فرمود از خوشبختي مرد آنست كه دشمنش عاقل باشد.

فرمود از مصاحبت و همنشيني پنج كس در حذر باشيد.

اول دروغ گو هميشه با وي در غرور باش

دوم احمق كه در وقت سود تو ندانسته خواهد كاري كند كه زيان تو در او باشد

سوم بخيل كه در بهترين وقتي از تو ببرد و تو را تنها گذارد

چهارم بد دل كه در وقت حاجت تو را ضايع كند

پنجم فاسق كه تو را به يك لقمه بفروشد

فرمود خداوند تعالي در دنيا بهشتي و جهنمي دارد كه بهشت آن عافيت است و دوزخ آن بلا - بهشت عافيت آنست كه كار خود را به خداي واگذاري - و دوزخ آن است كه به نفس خويش گذاري.

فرمود اگر صحبت اعداء اولياء را مضر بوده آسيه را از صحبت فرعون ضرر رسيدي و اگر صحبت اولياء اعداد را نافع بود زن نوح و لوط از صحبت ايشان منفعت بردي.

يك روز داود طائي نزد امام صادق عليه السلام آمد گفت اي پسر رسول خدا مرا پندي ده كه دلم سياه شده است آن حضرت فرمود يا داود تو زاهد زمانه ي تو را به پند من چه حاجت؟

داود گفت اي فرزند رسول خدا شما را بر همه خلايق افضليت است و واجب است كه همه خلايق را پند دهي.

امام صادق عليه السلام فرمود من مي ترسم روز قيامت جدم بفرمايد چرا متابعت من نكردي و اين كار به نسب نيست بلكه به عمل صالح است كه قبول حضرت حق افتد.

داود به گريه افتاد و گفت بار خدايا اين كه از خاندان نبوت است و جدش رسول خدا مي باشد و مادرش بتول عذراست چنين مي ترسد پس داود چگونه باشد و چگونه مضطرب و پريشان نباشد.

امام صادق عليه السلام در عبادت مردم را به خدا رهبري مي كرد مي فرمود كاري نكنيد كه روز قيامت از خدا بترسيد و شرمنده باشيد و خود همواره در انزوا و عبادت به سر مي برد و از دست روزگار دلگير بود مي فرمود فسد الزمان و تغيير الاخوان.

از او پرسيدند درويش صابر فاضل تر است يا توانگر شاكر فرمود درويش صابر زيرا توانگر را دل با دنياست و درويش را دل با خداست.

فرمود عبادت جز به توبه راست نيايد پس توبه را در راه خدا مقدم داريد بر عبادت چنانكه خداي تعالي فرموده التائبون العابدون - توبه نماينده حال بندگي و خضوع و شناسائي معرفت است و اين خود عبادت است.

از نصايح آن حضرت است:

فرمود شش طايفه به شش خصلت هلاك مي شوند

1- امرا به جور و ستم

2- عرب به عصبيت قومي

3- دهاقين به كبر و نخوت

4- تجار و بازرگانان به خيانت

5- اهل الرستاق بالجبر

6- علماء به حسد و منع وجود و سوءظن به معبود

فرمود من سعي در انجام حاجت دشمن مي كنم مبادا كارش از جاي ديگر انجام شود و از طرف من ممنون نشود.

فرمود هر كس اكرامت كند اكرامش كن - هر كس تحقيرت نمايد نفس خود را تكريم كن.

فرمود صله رحم عمر را زياد مي كند - صدقه رفع بلا مي نمايد زبان خوب عمل خوب مي آورد و رزق را مي افزايد.

فرمود هر كس به زن و فرزندش وسعت دهد عمرش افزون شود.

فرمود سه چيز عزت است بخشش به دشمن - عطا به كسي كه تو را محروم كرده باشد صله به كسي كه تو را قطع كرده باشد.

فرمود چهار چيز است كه كم آن زياد است و آن آتش - قرض - مرض - دشمني است

- كفاره عمل سلطان احسان به اخوان است.

بپرهيز از مجالست شعرا زيرا كه به مدح شما را مغرور سازند و بهجي تشجيع كنند

در مقام مناجات مي گفت الهي انت بما انت له من العفو اولي مني بما انا له اهل للعقوبه

يعني بار خدايا آنچه تو بر آني از عفو اولي است از آنچه من مستحقم از عقوبت فرمود عيال مرد اسير اوست هر كه خداوند به او توسعه دهد بايد بر زن و فرزند خود و اگر نكند خداوند نعمت را از او زائل نمايد.

فرمود هر كس كسي را مسرور نمايد به مال يا اخلاق يا خدمت و غيره خداوند ملكي را مي آفريند تا به عبادت او را تمجيد و تحميد نمايد - و در روز واپسين او را از تنهائي و وحشت نجات دهد.