امام صادق و طبابت


چون عصر امام ششم آغاز جنبش علمي مسلمين بود و افكار عمومي تازه داشت به رشد و جهش به طرف علم و فضيلت سوق مي يافت و مردم براي كسب علم و دانش و تحصيل معارف دين شتابزده گي نشان مي دادند ظروف دلها مهيا و مساعد براي مظروف دانش و بينش گرديده بود لذا امام صادق عليه السلام براي تكامل عقيده و ايمان طب و فلسفه و رياضيات و طبيعيات را به طريقت توحيد پراكنده به نام حديث طرح و بيان مي فرمود نه آن كه كلاس مخصوص طب يا رياضي باشد و ساعتي معين در آن فن تدريس نمايد بلي در اواخر شاگرداني كه در مكتب امام پنجم باقرالعلوم از جوانان اصحاب بودند و در محضر و مدرسه جعفري رشد علمي و عقلي پيدا كرده شم فني آنها در قسمتهاي مختلف قوت گرفته بود مي آمدند مطالب را سؤال مي كردند و امام موضوع را تجزيه و تحليل نموده پاسخ مي داد تا آنها در علوم فلكيات و رياضيات و طبيعيات خوب واقف گردند و يا از جهت آنكه افكار سخيف فرق مختلف را به كنار بزند در آراء و افكار ملل و نحل مذاكره مي فرمود و عقايد پريشان مخالفين را رد مي كرد و راه صواب را مي آموخت و بدين طريق شبهات فرق متشتت محو مي گرديد و دلها به نور علم و يقين و ايمان روشن مي شد.

بدين جهات چنانچه سابق هم گفتيم علوم تعليمي امام صادق را در اوراق زندگاني اصحابش بايد جستجو و استخراج كرده و دسته بندي نموده و همين نيروي احاطه علمي سبب خضوع و خشيت طبقه علماء دانشمندان گرديد.

شكي نيست در اينكه امام صادق عليه السلام علم طب را مانند ساير علوم به ميراث از پدرش تا جدش باب مدينه علم آموخت و از كتب عصري و معارف طبيعي دنياي آن روز چنانچه برخي تصور كرده اند چيزي نياموخت بلكه به عكس طبيب معروف هندي يا يوناني در مناظرات از محضر او بهره مند مي شد و نكات و دقايق طب را از گياه شناسي و خواص نباتات و ميوه جات و حبوبات و حتي صمغيات و جواهرات و غيره امام براي او بيان مي فرمود و او هم با مسرت و شادماني تلقي و قبول مي كرد پس علم طب امام صادق علم طب روحاني آسماني و تراوشات مكتب ربوبي از طريق باب مدينه علم بوده كه نوري از انوار و فيضي از فيوضات ولايت سير نزولي داشته و امام صادق روي همان مباني طب را مانند ساير علوم مي آموخت و تجارب علمي در مرور ايام اين فضيلت را در سبقت اعلميت گواهي داد و مناظره امام صادق با طبيب هندي و مناظرات با طبيب نصراني بهترين شاهد قدرت علمي امام ششم عليه السلام بوده است.