تاريخ طب و مبداء ظهور طبابت


به شرحي كه در ترجمه توحيد مفضل و كتاب هليله از امام صادق (ع) نقل شد نيل به حقايق عالم و خواص و آثار مواد نباتي و جمادي حيواني براي تشخيص اثر آن در امراض مخصوص جز از راه تقوي و پارسائي به وسيله وحي و الهام ميسر نيست و لذا اكثر اطباي بزرگ و كاشفين ادويه امراض حكماي الهي بوده اند كه با تصفيه نفس خود توانسته اند از تجارب روزگار به وسيله الهام استفاده نمايند.

اما اين كه اول و شروع اين فن از كي بوده بين مورخين و متكلمين و حكماء اختلاف است آنچه مسلم است تاريخ طب با خلقت عالم همدوش بوده و مي باشد و لذا اختلاف از روي افراد خارج شده روي ملل و اجتماعات رفته و مي گويند كدام ملت در ظهور طبابت تقدم داشته اند بعضي كلدانيان را پيشقدم شناخته و بعضي سحره يمن را پيشواي طب دانسته و برخي كهنه بابل را معلمين طبي مي دانستند و از آنها به يونانيين رسيده و ابن ابي اصيبعه طبيب مورخ اسلامي در كتاب خود شرحي در پبدايش طب و تاريخ آن نوشته است [1] .

آنچه مسلم است علم طب يا فن طب را نمي توان به ملتي خاص نسبت داد زيرا اين نياز عمومي و غريزه طبيعي است كه همه بشر در افراط و تفريط مواجه با ناراحتي مزاج و در نتيجه بروز امراض مي گردند و يقينا خردمندان و مجرمين هر قوم و ملتي در مقام دفاع از امراض و علاج اسقام برآمده و رويه و آدابي در بهداشت و بهبود و استعلاج داشته اند ولي مي توان گفت كدام ملت مظاهر طب را بيشتر به منصه ظهور و بروز گذاشته و تجارب بيشتري در اين فن نموده اند چه بسا ملتها هم كه تجارب آنها فراموش شده و آثار آنها از دست رفته يا براي ملت ديگر قابل استفاده نبوده يا به مقتضاي آب و خاك و هوا و عناصر ديگر كه ارتباط مستقيم با مزاج افراد داشته براي امزجه مردم اماكن ديگر مفيد نيفتاده و هزار نكات و دقايق ديگر كه سبب توقف مظاهر طب در ملتها گرديده است.

بعضي از مورخين گفته اند اساس طبابت را كلدانيان گذاشته و پس از آنها بابليان گرفته اند و از آنها به ملت ايران رسيده است و كهنه بابل تجارب خود را در الواحي نوشته بر هياكلي نصب كرده كه تقريبا علم طب بدين وسيله محفوظ مانده و گفته اند تطبب يعني طب مصنوعي از خصايص كهنه بابلي بوده كه عرب هم از كلدانيان و عجم از بابليان اتخاذ نموده اند و مصر و فنيقيه و آشور از يونانيان اقتباس كردند و علماي بزرگ يونان در طب مهارت بسزائي نشان دادند مانند بقراط - سقراط - افلاطون و جالينوس و غيره.


پاورقي

[1] عيون الانباء في طبقات الاطباء تأليف ابن ابي اصيبعه.