مسئله اول فلسفي


ان حقيقة الشي بصورته لابمادته

امام صادق (ع)

فلاسفه عالم همه در هر دين و ملت بوده اند گفته اند حقيقت اشياء به ماده و سلولهاي ساختمان وجودي و اجزاء صغار صلبه اي است كه مصالح ساختماني آنها را تشكيل مي دهد.

و همه آنها حقيقت اشياء را در ماده آنها جستجو كرده به طوري كه امروز هم علوم طبيعي و فيزيك و شيمي و مكانيك و غيره از اين راه موفق به كشف اتم و شكستن آن و انكشافات ديگر در اختراع موشك هاي قاره پيما و غيره شده اند.

اين مسئله يعني تحقيق درباره كشف حقيقت اشياء از چند هزار سال پيش سابقه علمي داشته و عقايد مختلفي بوجود آمده و افكاري در حل و تجزيه آن مدتها صرف وقت نموده كه چون ما در اين كتاب نمي خواهيم وارد بحث فلسفه شويم و در كتاب سير حكمت در اسلام آنجا برخي از مسائل فلسفي را مورد بحث قرار داده اينجا فقط از جهت طريقيت موضوع و اينكه امام عليه السلام چگونه فلسفه اي در دنياي بشريت تعليم فرمود به اشاره قناعت مي كنيم.

حضرت صادق عليه السلام اين فكر را دگرگون كرده فرمود حقيقت به ماده نيست بلكه به صورت است و امروز با اين اكتشافات مي توان گفت كه حق با امام صادق است زيرا ثابت شده كه حقيقت تمام موجودات از نظر ماده يك چيز است و عقايد فلسفي امروز در شناختن 104 عنصر مردود شد و معتقدند عنصر فقط يكي است و آن هم در مواد ساختماني موجود است به صور مختلف شركت دارد چنانچه در پاسخ يكي از علماي يونان و روم كه پرسيد حقيقت اشياء چيست؟ فرمود حقيقت اشياء از يك عنصر است كه در وضع و تركيب با مواد ديگر تغيير صورت و نام داده اند.

اين جا هم مي فرمايد حقيقت به صورت است نه به ماده زيرا ماده صالح ساختماني تمام موجودات است به اختلاف تركيب ولي صورت معرف وجود است كه هر چيز و هر كس را ما به صورت مي شناسيم نه به ماده و با اين درس فلسفي مي توان فهميد كه حس و شهود صورت اشيا را درك مي كند نه ماده آن را و تمام حقيقت شي ء در صورت نوعيه آن است كه در مكان و زمان متمكن مي گردد.

حقيقت مركبه - حقيقت نوعيه - نشو و نماي وجودي بنابر قاعده نظام امكان اشرف از صورت به دست مي آيد نه از ماده و اين صورت است كه باقي است در خواب و بيداري در برزخ و قيامت و حشر و نشر شما آن را مي شناسيد نه ماده كه هزاران بار تغيير شكل داده است و خلع و لبس نموده - صورت معرف وجود است نه ماده و اين صورت بدون حدود در ذهن باقي و معروف مي گردد - حتي معاد و معاد جسماني و اعاده بدن به صورت است نه به ماده كه اين مسئله ديني از امهات ضروريات و اصول عقايد مسلمين است كه بشر با همين جسم اما به صورت خود عود مي كند تا به حسابش رسيدگي شود.

با اين حديث شريف استفاده مي شود كه تمام حقيقت شي ء صورت آن است و بقاء صورت جنس و جسم و نوع و فصل را كه در معاد جسماني تصريح شده معرفي مي كند.

و شكي نيست كه معاد روز قيامت با صورت نوعي است نه صرف ماده و جسم كه متفرق مي شود و متلاشي مي گردد و بعد جمع و متمركز مي شود اما صورت نوعيه صورت باقي است كه در هر حال اتصال يا انفصال معرف شخصيت است.

ثقة الاسلام كليني مؤيد بر اين اصل فلسفي اسلامي از امام جعفر صادق عليه السلام روايتي نقل مي كند كه در جواب عبدالله ديصاني آن مرد حكيم و دانشمند زنديق كه بعد مسلمان شد فرمود بدين شرح

هشام بن حكم گفت عبدالله ديصاني از من پرسيد

هل يقدر الله ان يدخل الدنيا كلها في البيضه و لاتصغر الدنيا؟!

آيا خداوند اين قدرت را دارد كه تمام دنيا را در يك تخم مرغ جا دهد كه نه آن مرغ بزرگ شود و نه دنيا كوچك گردد!؟

من نتوانستم جواب دهم گفتم فردا پاسخ آن را به تو مي گويم فوري شرفياب حضور امام صادق عليه السلام شدم موضوع را عرض كردم فرمود

فقال ابوعبدالله عليه السلام يا هشام كم حواسك؟!

چند حس داري گفتم پنج حس قال ايها اصغر؟!

فرمود كدام كوچكتر است گفتم چشم


فقال له يا هشام فانظر امامك و فوقك و اخبرني بما تري

فرمود بالاي سر و پيش روي خود را نگاه كن به من بگو چه ديدي؟

عرض كردم آسمانها و زمين را ديدم قصر و ابنيه صحراها و درياها و كوهها و نهرها مشاهده كردم.

فقال (ع) ان الذي قدران يدخل الذي تراه العدسه او اقل منها قادر ان يدخل الدنيا كلها البيضه لايصغر الدنيا و لايكبر البيضه؟!

فرمود آن خدائي كه قادر است در يك عدسي چشم تو يا كوچكتر از آن اين دنياي به اين پهناوري را با كوه و دشت و صحرا و بحار و جبال و غيره جا دهد قادر است كه در يك تخم مرغ هم جا دهد.

هشام مي گويد عرض كردم يابن رسول الله بس است فهميدم برگشتم صبح فردا عبدالله ديصاني آمد پاسخ مسئله را به او گفتم و او قبول كرد تسليم شد.

اين حديث مؤيد همان فرمايش امام است كه حقيقت شي ء به صورت است نه به ماده زيرا صورت آسمانها و زمين و افراد و عناصر و مواليد و غيره در چشم منعكس مي گردد و درست است همان است خودش است شكي در آن نيست و اين صورت معرف و مشخص حقيقت اشياء است.

به علاوه كه وجود طبيعي با تركيب طبيعي از حيطه سلطه انسان خارج است ولي صورت آن تمام حقيقت آن است كه درك مي شود و اين صورت غير از وجود ظلي وجود مثالي و ساير انحاء وجودات متصوره فلاسفه است.

اين بيان مورد توجه فلاسفه مشائي قرار گرفته كه همه معتقد شدند حقيقت شي ء به صورت اوست نه به ماده - فارابي و ابوعلي سينا محقق طوسي به شرحي كه در شرح تجريد نگاشته همين عقيده را تقويت نموده اند.