تنظيم علوم طبيعي


اگر در عالم هيچ تغيير و تبدلي ديده نمي شد كسي به تحصيل علم نيازمند نمي گرديد زيرا موضوعي براي دانستن و علم نبود علت اينكه مردم دنبال تحصيل علم رفته اند همين بوده است كه جهان را همواره در تغيير و تبديل ديده اند تغيير و تبديل در جسم هم دو نوع است يا دفعي است يا تدريجي.

تغييرات دفعي را كون و فساد مي گويند و تبدلات تدريجي را حركت مي نامند و گاهي هم مطلق تغيير را حركت مي گويند در هر حال تغيير و تبدل يا حركت عوارضي هستند كه به جسم عارض مي شوند.

موجودات عالم و احوال و اعراض آنها بسيار درهم و برهم و پيچيده و تودرتو و بهم آميخته است حكماء و فلاسفه براي جستجو در احوال موجودات رنج بسيار كشيده اند تا از اين امور بهم پيچيده و كلاف گره خورده سر درآورده و سر رشته را به دست آورند قرنها براي تنظيم مطالب فلسفي و تفكيك آنها از هم خون دل خورده و روغن چراغ مغز سوزانيده اند تا بدين تقسيم كنوني كه خوانندگان ملاحظه مي كنند رسيده اند.

كليه امور عقلاني و نفساني و فلسفه نظري به طور كلي منتهي به مبادي و علل و اسبابي است كه تا بر آن مبادي و علل و اسباب دست نيابي علم و معرفت بوجود و خواص و آثار آن موجود نمي توان يافت اين مبادي علمي هم دو دسته است مبادي عام - مبادي خاص يعني بعضي علوم به همه امور و همه تغييرات و تبديلات تعلق مي گيرد و برخي به بعضي از امور اختصاص دارد و لذا به نام مبادي عام يا امور عامه و مبادي خاص يا فلسفه خاص ناميده اند.

بنابراين وقتي يك نفر بخواهد يك دوره فلسفه را بخواند بايد منطق را خوانده سپس به مبادي عام و امور طبيعي آغاز كند و چون مبادي عام و علل را شناخت به عوارض عام كه موجب تغيير و تبديل و حركت مي باشند بپردازد.

و پس از شناختن مبادي و علل و طبيعت به تحقيق حركت و سكون مشغول مي شود و چون حركت و سكون با مكان و زمان مناسبت تام دارد ناچار بايد در تحقيق و جستجوي آنها پرداخت و در اين رشته پيوستگي و عدم پيوستگي جسم و زمان و مكان متناهي و يا نامتناهي بودن آنها و متشكل بودن يا نبودن آنها از اجزاء و تقسيم پذير بودن يا نبودن آنها مورد توجه قرار مي گيرد و در حركت انواع حركت و مناسبات حركت و جهات حركات و متحرك و محرك و كيفيت حركت در نظر جلب توجه مي كند تا به تحقيقات عميق فلسفي برسد [1] .

اين تحقيقات كه راجع به مبادي و علل و عوارض تمام امور طبيعي است شيخ الرئيس به نام سماع طبيعي خوانده و در كتاب شفاء مجموع علوم طبيعي را در هشت فن آورده است.


پاورقي

[1] نقل از شفاء سماع طبيعي ص 430.