حديث


در اسلام حديث بيش از هر چيز اهميت دارد زيرا مبين احكام و مفسر آيات احاديث است و حديث آن خبري است كه از پيغمبر خدا زبان وحي نقل شده است و ترديدي در اين نيست كه آنچه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرموده است لسان وحي است ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي اما سخن در اين است كه چون سقيفه بني ساعده پيدا شد و مردم در فكر رياست افتادند قهرا محتاج بنصي شدند كه از پيغمبر سخني بر مصالح خود نقل كنند ناچار جعل حديث كردند و گفته هاي پيغمبر را به راست و دروغ آميخته تا كار خود را سامان دهند و بنابراين در راوي حديث بحث است.

در اين موارد هم فرقه اماميه مانند يك زنجير محكم متصل مرتبط ناگسستني رجال متقي عالم فاضل موثق معتمد را از عصر خود پيغمبر تا امروز يكي پس از ديگري در بيان روايت مورد بررسي كامل قرار داده خوب اشخاص شناخته شده اند و روايات جرح و تعديل شده است - صحيح از سقيم تفكيك گرديده و كساني كه در اين راه زحمتي متحمل شده اند شم حديث شناسي دارند با يك توجه خوب مي توانند بفهمند كه حديث درست از نادرست چگونه است.

حضرت امام صادق عليه السلام فرمود اذا جائكم عني حديث فاعرضوه علي كتاب الله فما وافق كتاب الله فاقبلوا و ما خالفه فاضربوه عرضه الحائط.

يعني اگر حديثي و خبري از ما براي شما گفتند آن را با كتاب خدا قرآن عرضه كنيد و مقابله نمائيد تا اگر موافق با آيات احكام بود بپذيريد و اگر مخالف بود آنرا بر ديوار بزنيد و آن را ناديده انگاريد چه حديث صحيح و خبر درست آن است كه منطبق با قرآن باشد و گرنه جعل است.

امام صادق (ع) فرمود: لو ان رجلا دخل في الاسلام فاقربه ثم شرب و زني و اكل الربا و لم يتبين له شي ء من الحلال و الحرام لم اقم عليه الحد اذا كان جاهلا الا ان تقوم عليه البينه انه قرأ السورة التي فيها الزنا و الخمر و اكل الربا.


يعني اگر مردي مسلمان شود و اقرار نمايد بدين بعد شراب خورد و زنا كرد و ربا خورد و از حلال و حرام چيزي نفهمد و واقف با احكام نباشد بر او حد نمي زنيم زيرا جاهل است مگر بينه اي باشد كه مي دانسته و مرتكب نواهي شده است.

در اخبار اميرالمؤمنين عليه السلام نيز همين روايت نقل شده كه در اول اسلام يا در اصل هر كس جاهل به حكم بوده او را حد نمي زنند ولي اين اخبار گويا براي همان عصر بود كه مردم تازه بدين اسلام مي آمدند چه اخبار معارض آن هم هست كه جهل به حكم موجب تبري و معافيت نيست اين فرق در موارد خاصي است؟!

در هر حال هر كجا خبر معارض با حكم قرآن باشد بايد آن را بي وقع نهاد - و حديث را به قرآن عرضه كرد تا احاديث مجعول معلوم گردد.

حديث در اسلام منبع كليه علوم است - و هر حديث كه از پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم صادر شده بدون تغيير و تحريف نقل شده باشد ملاك عمل و حجت است بر مسلمان و چنين احاديث مورد نياز و احتياج مردم است.

اين احاديث از طرف دوازده هزار نفر اصحاب پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم كه در حين وفات مدينه بودند نقل شده البته مقداري از آن به سياست آميخته شد ولي قرآن فرقان بين صحيح و سقيم آن است.

همچنين از اميرالمؤمنين - فاطمه زهرا - امام حسن مجتبي سبط اكبر - سيدالشهداء امام سجاد عليه السلام خبار بسياري در شئون مختلفه نقل شده كه احصاء نتوان كرد ولي پس از اميرالمؤمنين احاديث اصول و فروع دين در حال وقفه افتاد زيرا بني اميه فرصت نمي دادند تا زمينه حاضر شد امام محمد باقر عليه السلام بساط علم را گسترد و بيست سال در اين زمينه زحماتي كشيد و علم را شكافت و تجزيه و تحليل فرمود تا توانست بيش از هزار رجال محدث تربيت كند و هر كدام بيش از هزار حديث در علوم فقه و اصول عقايد نقل كرده اند چنانچه محمد بن مسلم شانزده هزار حديث از امام صادق و سي هزار حديث از امام محمد باقر و ابان بن تغلب به تنهائي سي هزار حديث نقل كرده و تعداد اين احاديث از سيصد هزار مي گذرد كه منشاء تأليف كتب اربعه گرديده: كافي - كتاب من لايحضره الفقيه - التهذيب - الاستبصار كه از اصول اربعمائه اتخاذ شده است.

ملامحسن فيض متوفي 1091 از متأخرين در قرن يازدهم كتاب وافي را از صد كتاب متقدمين در فن حديث جمع آوري نمود و شيخ حر عاملي متوفي 1104 كتاب وسائل الشيعه را از هشتاد جلد كتاب حديث به وسيله هفتاد كتاب نقل شده موجود تأليف و تدوين نمود و سپس محدث نوري كتاب مستدك الوسائل را از كتب اربعه متقدمين تأليف نمود و مهم تر و جامع تر از همه كتاب بحارالانوار علامه مجلسي است كه در بحران سياسي جنگهاي خانمانسوز ملل غربي با مسلمين مخصوصا اختلاف شديد بين عثمانيان ترك و شيعه بزرگترين خدمت را نمود و تمام اخبار را در اين كتاب جمع آوري كرد تا از بين نرود و لذا مي بينيم بيش از صد تا هزار جلد از كتب زمان مجلسي تا كنون كه بيش از سيصد سال نگذشته به كلي از بين رفته و يا در دسترس كشورهاي مسلمان آسيائي نيست و پس از او علامه متبحر ارجمند معاصر ميرزا محمد طهراني مقيم سامرا مستدرك بحار را در 26 جلد نگاشت و به اين ترتيب احاديث صحيح اهل بيت از طريق اماميه محفوظ ماند.