پاسخ مسائل جواب استفتاها


يكي از طرق تعليمات امام صادق عليه السلام اين بوده كه در اطراف و اكناف ممالك اسلامي چون صيت شهرت علمي امام ششم رئيس علمي و روحاني خاندان اهل بيت عصمت و رسالت طنين انداز گرديد مردم مسلمان مسائل حلال و حرام كه در درجه اول احتياج آنها بوده مي نوشتند و گاهي جمع مي شد تا سي هزار مسئله يكي از معتمدين و موثقين رجال دانشمند را انتخاب مي كردند و او را به نمايندگي حقيقي مردم حضور امام ششم عليه السلام مي فرستادند تا او مسائل را بپرسد و جواب بگيرد و برگردد در روز معين كه بيشتر جمعه بوده مردم همه جمع شدند در صورت آزادي و پاسخ مسائل را او مي گفت بدين طريق كه حدثني جعفر بن محمد (ع) و اجتماع ملت به وظايف شرعي خود آشنا مي شدند و اگر در محيط غير آزادي بود مانند چند سال اخير عمر امام جعفر صادق كه با منصور ملعون معاصر بودند باز همان يك مرد موثق و مورد اطمينان انتخاب مي شد و چون اشخاص معروف و سرشناس را راه نمي دادند و در اطراف خانه و طرق و كوچه هاي منزل امام ششم جاسوسان و كارآگاهاني گذاشته بودند كه مانع اياب و ذهاب به خانه امام صادق بشوند آن مرد علاقمند به مدينه مي آمد به صورت خيار فروش دوره گرد يا طواف ماهي فروش و غيره درب خانه امام صادق مي رفت پاسخ مسائل خود را مي شنيد و برمي گشت به مردم شيعه و هواخواهان او مي رسانيد - و كار را منصور چنان بر امام صادق تنگ گرفته بود كه در حيره و كوفه و بغداد چند سالي كه امام ششم را تحت نظر داشت تنها و ممنوع از معاشرت اجتماعي نمود دستور داده بود هر كس طالب علم و دانش است نزد ابوحنيفه برود كه مفتي دربار منصور شده بود و هر كس مسئله ي بپرسد يك درهم يا يك دينار به او بدهند و اگر بخواهد از امام صادق مسئله بپرسد بايد يك دينار بگيرند برخي كه علاقمند بودند مي رفتند به درس ابوحنيفه يك درهم يا دينار يا اشرفي را مي گرفتند و سر راه به جاسوسان مي دادند و مي رفتند درب منزل امام ششم از او مسائل خود را مي پرسيدند.

ساختمان خانه امام صادق عليه السلام هم طوري بود كه يك هشت بزرگ داشت و خنك بود امام در آن هشت مي نشست و در خانه باز بود تا دانشجويان به صورت ميوه فروش و طواف درب خانه مي آمدند و مسائل خود را مي پرسيدند اين حيله را به منصور گزارش دادند و هميشه عمال خلفا و حكام مانند كاسه داغ تر از آش بودند قرار شد هر كس به درس ابوحنيفه برود يك دينار بگيرد و اگر به درس جعفر بن محمد بخواهد برود دو دينار بدهد باز هم تشنه گان وادي فضيلت علمي به هر وسيله بود اين وجه را تهيه مي كردند و مسائل خود را جمع مي كردند تا يك جا از امام ششم بپرسند - حتي گفته شد كه مقرر داشتند هر كس خواست به خانه امام برود بايد چند ضربه شلاق هم بخورد باز هم راضي مي شدند كه علم و دانش را از منبع اصلي خود كه متصل به سرچشمه وحي و الهام آسماني است بگيرند.

با اين همه مشكلات مردم به انواع حيل وسيله برمي انگيختند تا علم را از سرچشمه بردارند و اكنون براي نمونه يك دسته از آن مسائل را كه پاسخ گرفته اند به نظر خوانندگان مي رسانيم.

كليني در كافي از حبيب خثعمي روايت مي كند كه ابوجعفر منصور نامه اي به محمد بن خالد عامل خودش در مدينه نوشت كه مردم مدينه را وادار كرد اين پنج مسئله را از امام صادق بپرسند! از زكوة در نصاب دويست چرا وزن هفت مثقال است در حالي كه زمان پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم نبود.

او هم جمعي را گماشت تا از عبدالله بن حسن و جعفر بن محمد عليه السلام بپرسند - عبدالله هم گفت از امام صادق بپرسيد رفتند حضورش پرسيدند فرمود.

قال (ع) ان رسول الله جعل في كل اربعين اوقيه اوقيه فاذا حسب ذلك كان علي وزن سبعه و قد كانت علي وزن سته فكانت دراهم خمسة دوانيق

فرمود پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حكم شرع براي هر چهل اوقيه يك اوقيه كه وزن وكيل آن عصر بوده زكوة معين كرد و چون حد نصاب چهل را تا 200 حساب كنيد شش اوقيه و پنج دوانيق (دوانيق كمتر از فلس مي باشد) مي شود و لذا به احتياط گفته شد كه هفت اوقيه براي زكوة 200 اوقيه داده شود.

عبدالله دليل خواست امام عليه السلام فرمود از صحيفه مادرت استفاده كردم - محمد بن خالد كه خبر پاسخ مسائل را شنيد صحيفه فاطميه را خواست حضرت فرمود آن بكار شما نمي آيد زيرا نمي توانيد بخوانيد اگر هم بخوانيد از آن چيزي نمي فهميد چه آن مخصوص ما خاندان ولايت است كه علم آن را فقط به ما عنايت فرموده است عامل مدينه براي منصور جريان را نوشت را و گزارش داد كه علم اين مسائل جز نزد جعفر بن محمد نيست.


ابونعيم نقل مي كند كه از امام صادق عليه السلام پرسيدند چرا خداوند ربا را حرام كرد؟

قال (ع) لئلا يتمانع الناس المعروف براي آن كه مردم راه زندگي را فراموش مي كنند و در توليد و مصرف دقت صرف نمي شود استعدادها و لياقت ها و جربزه ها خفه مي شود.

آبي در نثر الدرر نقل مي كند كه از امام صادق پرسيدند لم صار الناس يكلبون في ايام القلاء علي الطعام و يزيد جوعهم علي العاده في الرخص

قبلا بايد بگوئيم چنانچه در كتاب امام محمد باقر عليه السلام اشاره شد زمان آن حضرت يك گراني و قحطي عجيبي در مدينه رخ داد كه در تاريخ اسلام هم در زمان عمر بن عبدالعزيز هم نوشتيم و در زمان امام صادق دامنه گراني ادامه يافت به اضافه كه يك و باء و طاعوني در اثر همان قحطي كه معمولا متعاقب هر قحطي يك وباء و طاعوني هست رخ داد و موجب اين سئوال شد - گفتند چرا ايام قحطي و گراني مردم مرض و جوع و ولعشان بيشتر مي شود؟

فرمود لانهم بنو الارض فاذا قحطت قحطوا و اذا احضبت احضبوا از غرائز طبيعي است كه الانسان حريص علي منع فرمود وقتي زمين گياهي نداد و قحطي شد و آنچه دانه داشت در زير خاك پنهان كرد و نگاهداشت مردم هم آنچه دارند از ترس يا حرص و ولع پنهان مي كنند و نگاه مي دارند و چون فراوان شد ديدند زمين ها سرسبز است همه چيز هست آنها هم هر چه دارند برملاء در دسترس همه مي گذارند - و مرد مسلمان كسي است كه در هنگام تنگدستي آنچه دارد با برادر مسلمانش به مواسات و مساوات برگزار نمايد تا خداوند او را با فزوني نعمت خود مفتخر فرمايد.

پرسيدند لم سمي بيت العتيق چرا خانه خدا را كهنه خانه مي نامند.

قال (ع) لان الله اعتقه من الطوفان فرمود عتق به معني كهنه تنها نيست بلكه به معني آزاد شده هم هست و چون اين خانه را خداوند از طوفان آزاد فرمود.

پرسيدند از فضيلت اميرالمؤمنين كدام مهمتر است كه هيچ كس در آن شركت نداشته.

فقال (ع) فضل الاقربين بالسبق و سبق الا بعدين بالقرابه

فرمود نزديكترين افراد از جهت قوميت پيغمبر مانند عموهاي او دورترين افراد به اسلام شدند و او به سبقت خود در دين نزديكترين افراد به پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم گرديد - و همين سابقه تقرب موجب افتخار او شد كه احدي بر او سبقت نداشت و وفادار به سابقه پيمان و بيعت نگرديد و اين بزرگترين فضيلت شخصيت علي بن ابيطالب است.