طريقه تدريس امام صادق


طرق آموزش و پرورش در عالم بشريت مختلف بوده است ملل گذشته دنيا هر يك به نوعي معارف و فرهنگ خود را در افراد مي آموختند مثلا انبياء كه برگزيدگان عالم بشريت بودند اصول عقايد و فروع احكام را با استدلال حسي به مردم در موارد مختلف به وسايل گوناگون تعليم مي كردند. و اين درس علم و فضيلت مانند روش درس كلاس امروز نبود آموزش و پرورش مكاتب فلسفي يونان هم كه بر روش منطق ارسطو و سقراط و افلاطون و اسكندر بنا شده بود و سبك خاصي داشت كه بالاي كرسي مي رفتند و تدريس مي كردند در اسلام اين طور نبود بلكه در مسجد پس از نماز امام عليه السلام رو به مردم مي كرد و با حلقه درس طوري بود كه صدر و ذيل نداشت و امام عليه السلام احتياجات روز مردم را كه يك يك مي پرسيدند به آنها مي آموخت و مي فرمود بپرسيد هرچه مي خواهيد هر فردي از افراد به مقتضاي نياز روحي و معنوي خود يا بر حسب احتياجات محيط و زندگي و احكام دين مسائلي مي پرسيد و امام عليه السلام به او پاسخ مي داد و سايرين هم مي شنيدند و لذا علوم مكتب جعفري سبك كلاسي نداشت كه هر يك از شاگردان مخصوص رياضي - طبيعي - كلامي انحصارا آن بحث را نقل كنند بلكه يك سئوال كه مي شد همه اصحاب آن را به صورت روايت نقل مي كردند نهايت هر كس ذوق و سليقه اش در هر رشته بيشتر و قوي تر بود و شم رياضي يا طبيعي يا فقهي و يا فلسفي داشت درباره آن علم مسائل و دقايقي بيشتر مي پرسيد و روي آن مسائل بحث مي كرد.

تا قبل از امام باقر و صادق عليهماالسلام علوم مدون و قواعد ممهد و منظمي نبود كه بر آن سبك و روش تدريس شود و طبقات مختلف مسلمين هم با آنكه مستعد فراگرفتن علوم بودند در فن تخصصي در يك سطح نبودند ولي چون تمام علوم طريقيت براي توحيد و تحكيم مباني دين داشت همه آن آموزش و پرورش را از جان و دل مي شنيدند و هضم و تحليل مي كردند و نشر و تعميم مي دادند اين اسلوب مخصوص درس امام صادق عليه السلام بود كه مي نشست و مردم حلقه مي زدند اطراف او يا يك نفر سئوالي مي كرد و اطراف آن بحث مي شد و سخن از هر دري كشيده مي گرديد يا خود امام مطلبي را طرح مي فرمود كه محتاج اليه همه مردم بود و موضوع را تشريح مي فرمود در هر صورت منطقي قوي از استدلال حس و شهودي دنباله هر مطلبي بود و تمام مطالب علمي در محيط دين و فضيلت و شامل استدلال و منطق حسي بود و نتيجه تمام آموزش و پرورش امام صادق را مكارم اخلاق بود كه سطح تهذيب نفس را بالا مي برد و در يك محيطي آرام و مملو از محبت و دوستي و صفا و وفاداري صورت مي گرفت.


عمرو بن ابي مقدام مي گويد ابوعبدالله (ع) قبل از هر دس ما را به صداقت و راستي و فضيلت مي خواند و هر روز قبل از درس مقداري نصيحت به ما مي فرمود و به ايمان و اخلاق توصيه مي كرد آنگاه شروع به تدريس مي فرمود مسائل مطروحه را بيان و تشريح مي كرد.

شاگردان ديگر نقل كرده اند كه امام صادق عليه السلام قبل از درس درباره لزوم تحصيل علم و سعادت و كسب فضيلت و تحكيم مباني ايمان و امانت بسيار تأكيد در مكارم اخلاقي و مراقبت كامل در كسب علم و دين مي فرمود.