مذاهب اربعه چگونه تأسيس شد


در اوايل قرن دوم هجرت بود كه عبدالله بن مقفع كاتب و منشي و دانشمند معروف دربار عباسي نامه اي به منصور نوشت تحت عنوان «رسالة الاصحاب» او توضيح داد كه باب اجتهاد سبب اختلاف عقايد مسلمين از نظر احكام گرديده و تناقض فتاوي و تباين آراء و تشتت افكار اسباب تفرقه گرديده است و در اين زمينه منشي سحاري بوده داد سخن را داده و پس از بيان عيوب اين كار خود اقتراحي نموده و پيشنهاد كرد كه اگر تصويب فرمايند در تمام كشورهاي اسلامي يك راي و فتوي را اختيار كند كه همه جا قضات و مفتيان روي آن فتوي دهند و قضاوت نمايند در هر حكم نصي بوده كه (به نظر ابن مقفع نص فقط كتاب و سنت بوده) بر طبق آن عمل مي كنند و اگر نصي نبود به راي قاضي و مفتي رسمي بايد عمل كنند تا ملت بر يك نهج متحد گردند؟

منصور كه در عقيده پاك دين تر از ابن مقفع بود اين راي را پسنديد زيرا مي دانست آراء و افكار علماي اسلام روي اجتهاد و استنباط است و اگر يك راي را اختيار كنند موجب خشم و غضب ديگران مي گردد و لذا در عين حال كه مذاهب فقها را آزاد گذاشت حمايت از دسته مخالف علويان مي نمود زيرا آنها در علم و سيادت برتري و رجحان داشتند و مردم هم بدين جهات به آنها ايمان و عقيده پيدا كرده بودند خاصه پس از شهادت سيدالشهداء كه اعلميت و سيادت در اهل بيت به ثبوت رسيده بود ولي البته مأمون با اين جبهه از جهت ترس تزلزل اركان خلافت مخالف بود و براي يك نهج ساختن فتاوي ناچار شد مرداني را به قبول آن مجبور نمايد كه هم شهرت علمي و هم توافق با دربار خلافت داشته باشند - ابوحنيفه از آن شخصيتهائي بود كه شرايط اين كار در او جمع بود و مالك هم در صف او قرار داشت و هر دو هم از شاگردان مبرز امام صادق بودند و لذا توافق حاصل شد كه مذهب اين دو رسمي گردد و پس از آنها شافعي و حنبلي هم صاحب رأي و نظر شدند و بدين صورت چهار مذهب رسمي به وقوع پيوست و مذهب حقيقي رسمي تشيع مكتوم ماند مگر براي كساني كه طالب حق و حقيقت بودند و به هر قيمت ميسر مي شد مي رفتند خدمت امام ششم منبع علم و فضيلت و از سرچشمه علوم آسماني سيراب مي شدند و اين آب شيرين در صفوف خاصي جريان داشت تا امروز كه برتري علمي شيعه اماميه بر همه ملل ثابت گرديد.



رك رك است اين آب شيرين و آب شور

بر خلايق مي رود تا نفخ صور