ذوالزمام السابق


يكي از القاب امام جعفر صادق عليه السلام ذوالزمام السابق است اين كلمه يعني داراي رياست گذشته يا زمامدار دين به نحو سابق يا مجدد زمام شريعت اين صفتي است كه اختصاص به امام جعفر صادق دارد و پس از او تا امام عصر كسي اين منصب را ندارد چه در ميان ائمه دين عليهم صلوات الله اجمعين سه نفر بودند كه مفهوم و منطوق و مدلول دين را علما و عملا مستدلا و مبرهنا به مردم آموختند و جزئيات احكام و شريعت را در يك فرصت كافي در قالب الفاظ ريختند و مكتبي به وجود آوردند كه در صحنه عالم وجود نظير نداشته و ندارد.

اول اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام كه باب مدينه علم بوده و منادي سلوني قبل ان تفقدوني و مفتخر بلو كشف الغطاء ما ازددت يقينا بوده كتاب نهج البلاغه و قريب چهارده هزار كلمات قصار او بهترين معرف مقام علمي آن حضرت بوده است.

دوم امام جعفر صادق عليه السلام است كه همان طومار بسته را گشود و همان صحيفه علوي را گسترد و علوم جدش را رونق داد و مكتب جعفري را گشود و بساط علم و فضيلت را گسترد.

سوم صاحب الزمان حجة بن الحسن العسكريست كه در ظهور خود همان صحيفه را باز مي كند و علوم دين را مي گستراند و تجديد عهد مي نمايد و شريعت را زنده مي كند و همان منطق را از نو آغاز مي نمايد.

بقيه ائمه دين در اعصار خود اين فرصت را نيافتند كه بدين شرح بسط علم و دين دهند و دين را از نظر علم بگشايند و اسلام را بدين صورت معرفي كنند ولي بهر نحوي بوده به مقتضاي محيط روز تا آنجا كه مي شد مشكلات روز را برطرف ساختند.

امام صادق عليه السلام پس از جدش شروع به تجديد عهد علم و دانش نموده و چون اصحاب و تابعين از بين رفته بودند و جز اندكي باقي نمانده بود و اگر فاصله بيشتر مي خورد ممكن بود به كلي احكام حلال و حرام دين و مسائل علمي اسلام و قوانين اجتماعي آسماني قرآن از بين برود و لذا با فترت سياسي بين اموي و عباسي اين فرصت بسيار طولاني كه قريب نيم قرن طول كشيد بيست سال آن را امام محمد باقر و سي سال آن را امام جعفر صادق عليهماالسلام به نشر و اعلاء كلمه ي توحيد و گستردن بساط علم و دانش پرداخت و تمام علماء اعلام اسلام و فقها و محدثين و متكلمين - مفسرين همه را علم و فضيلت آموخته و اين لقبي بوده كه طبقه فاضله كشورها به آن حضرت دادند و گفتند «هو الناطق و ذوالزمام السابق» سبقت امام در حسب و نسب محرز است زيرا او از پدر پيغمبر به خاتم النبيين و به علي بن ابيطالب باب مدينه علم مي پيوندد و از طرف مادر به ابوبكر از يك طرف و به پادشاهان ايران از طرف جده اش شهربانو مادر امام سجاد متصل مي گردد.

چنانچه ابن خلكان مي گويد قاسم و علي بن الحسين هر دو خاله زاده بودند كه مادرشان دختر يزجرد بود و او در بين عرب و عجم دو بزرگي و جلالت شأن جمع كرده است و وارث عظمت روحي اخلاقي هر دو بود كه در نسب علم و دين را به ميراث برده و در حسب اخلاق و فضيلت را بدان آموخته است.

امام صادق به جهاتي ذوالزمام السابق بوده از جهت علم و عبادت و زهد و تقوي و ورع و فضيلت و كمال از جهت منادي سلوني قبل ان تفقدوني - از جهت لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا از جهت تجديد احكام شريعت و احياي دين از جهت استدلال و برهان بر توحيد از تمام عناصر و مواليد گوي سبقت را ربوده و زمام سابقه دين و علم را به دست گرفته و علم و فضيلت را عملا به دنياي بشريت نشان داد تا چيزي مكتوم نماند.

امام صادق تمام رشته هاي علمي را تعليم كرد هيچ فني نبوده كه از نظر او در تقسيم علوم و آموزش و پرورش مخفي و مكتوم بماند يا فراموش گردد او بود كه ثابت كرد كه حضرت محمد خاتم النبيين داراي علوم اولين و آخرين بوده و اهل بيت او شايسته ترين افراد به ارث علم و فضيلت او بودند و لذا براي آنكه دنياي بشريت پس از 14 قرن اعتراف كنند پيروان مكتب جعفري در علم و فضيلت و استدلال و كمال بر تمام فرق عالم برتري دارند مكتب جعفر بن محمد را با فرصتي بسط داد و سنن نبوي را رونق داد و طوايف مختلف مسلمين را ريزه خوار خوان او كرد.

اكنون اي بشر دنيا اي خوانندگان باوجدان وقتي شايسته و صلاح باشد كه از ائمه اربعه سنت كه شاگردان امام جعفر صادق بوده اند بشود تقليد و پيروي كرد آيا نمي توان از استاد بزرگوارشان كه در هر جهت برتري دارد تقليد و پيروي نمود؟!

آنها شاخه هاي شجره نبوت بودند كه از ريشه و منبع علم و فضيلت آسماني استفاده مي كردند و اين خود دليلي روشن بر بقاء و ثبات و ايقان و استحكام مذهب جعفري مي باشد و بهترين دليل بر تمسك شيعه بدين مكتب است كه مشحون علم دين و فضيلت مي باشد.