حضرت صادق و خلافت


امر خلافت كه به صورت يك رياست اجتماعي درآمد پس از شهادت حضرت سيدالشهداء به صورت سلطنت و حكومت درآمد و چون حضرت سجاد و امام باقر و امام صادق (ع) مي دانستند كه حكومت ظاهري در صحيفه تقدير و لوح محفوظ كه مانند نقشه عالم زير نظر آنها بوده قسمت آنها نيست و منظور و مقصود از مقام امامت كه همان راهنمائي قانوني آسماني است از اصول و فروع دين از طريق علم و فضيلت همان رشته را تعقيب نموده و شهات حضرت امام حسين عليه السلام مقام اعلميت و سيادت را در خاندان اهل بيت باثبات رسانيد كه هم مردم مسلمان و غير مسلمان اين خاندان را به علم و فضيلت شناختند و امام ششم هم در موارد مختلف مكرر به مردم تذكر داد و حتي به اولياء امور سياست از امويين و عباسيين در خلال مذاكرات فرمود اين حكومت از دست امويين انتزاع مي شود و به دست بني عباس مي افتد و مكرر در مكر تبري خود را از خلافت به مردم اعلام كرد و حتي در خروج سادات علوي و زيدي و فاطمي و حسني و غيره به همه آنها متذكر مي شد كه امر خلافت نصيب و بهره شما نيست خون خود را در اين راه مباح نسازيد و به دست خود به هلاكت نيفتيد و مخصوصا در اوائل ظهور بني عباس به سفاح و منصور اطمينان داد كه او طالب اين مقام نيست و هيچ نظري هم به خلافت ندارد نهايت آنها از بيم كار خود مزاحم امام ششم مي شدند و اگر چه آن حضرت با علم و زهد و تقوائي كه داشت طالب خلافت نبود.