استفاده از فرصت


امام جعفر صادق عليه السلام پس از پدرش امادگي مردم را از يك طرف حس كرد و اقتضاء زمان را از طرف ديگر و سابقه تاريك علوم و دانش را در عصر بني اميه و كرداري كه آنها نسبت به مردم مسلمان و اهل بيت مي نمودند و جدي كه در بي سواد نگاه داشتن مسلمين داشتند و بخشنامه هاي معاويه براي در جهالت گذاشتن مردم و اينكه مأموريت آنها ارائه راه حق بود بايد حقايق روشن شود - بساط علم و دانش گسترده گردد يا خود مردم به حقايق برسند - اين موجبات قيام امام صادق براي تأسيس و تشكيل و توسعه دانشگاه اسلام و مدرسه جعفري بود.

حضرت ابي عبدالله جعفر بن محمد الصادق عليه السلام به معاونت آن هزار نفر تربيت يافته گان مكتب باقرالعلوم شروع به تشكيلات آموزش و پرورش نمود و جوانان پاك طينت آماده و مهياي كسب علم را دعوت كرد و تمام وقت امام صادق عليه السلام حتي در حين غذا خوردن صرف آموزش و پرورش تعليمات عاليه اسلام بود كه اميرالمؤمنين عليه السلام جدش مي گفت و دشمن فرصت نمي داد مكتب علوم نضجي گيرد امام صادق عليه السلام تجديد مطلع نمود و كليه شئون زندگي را مورد بحث قرار داده و درباره آن تعليم و تدريس فرمود از تكون نطفه تولد طفل تا رفتن در شكم خاك و عقبات مرگ هر چه لازم بود بشر بداند به شاگردان خود آموخت.

در اين مدرسه از ضروريات اوليه زندگي گرفته تا مشكل ترين مباحث روحي و معنوي آداب خواب و بيداري - جذب و دفع - طهارت و حركت و سكون و زيستن و سخن گفتن تا رشد عقلي و تكامل نفساني و رقاء روحاني و ديدن عقبات مرگ و مشاهده عالم ماوراي ماده همه چيز تدريس شد.

امام شاگردان خود را مي شناخت استعدادها را مي دانست - لياقت درك و هضم سخن را مي دهد و درخور ادراكات و احساسات شنوندگان از راه سمع و بصر تدريس مي كرد امام صادق عليه السلام مقيد بود كه همه شاگردان او اول ايمان خالص داشته و عقيده پاك پيدا كنند معلم و امام خود را بشناسد و ادب و اخلاق را قوت دهند و آنگاه به فراگرفتن علم و كمال بپردازند.

از سطور زندگاني امام صادق عليه السلام در مدت نيم قرن آموزش و پرورش همه اين مطالب مستفاد مي شود.