دعاي اعمش و حديث اركان جهنم


منصور امام جعفر صادق را به صداقت گفتار و حقيقت گوئي شناخته بود مطمئن بود كه هر چه مي گويد درست و راست و منطبق با واقع است از طرفي سياست عقيم پادشاهي او را بر بيدادگري واداشت - ظلم و جور بي حد كرد - بسياري از رجال علم و فضيلت را كشت و بسياري از ذراري بني فاطمه را زير گچ گرفت و ميان ديوار گذاشت و قتل عام كرد و چون اخباري از امام صادق عليه السلام به او رسانده بودند كه خداوند كيفر ستمكاران را باشد عذاب مي دهد و منصور از بزرگان طايفه بيدادگر و جباران و جنايتكاران بزرگ است اين سخن بر منصور گران آمد و مي خواست از ثقات روات بشنود كه راستي جعفر بن محمد درباره او همان طور كه خبر خلافتش را داد و درست بود درباره عذاب او چيزي گفته است و هم شايد بتواند تدارك و جبران كند ولي وقتي اين روايت را از چند كس شنيد به جاي آنكه توبه و انابه كند به شدت عملش افزود و جنايتش بيشتر شد و اكنون يك روايت در اين باره نقل مي كنيم:

سليمان بن مهران ملقب به اعمش از طايفه بني حمان است كه نسبشان به نقل مجمع البحرين به حسن بن عبدالرحمن حماني اعمش مي رسد.

در كتاب بصائرالدرجات و عيون اخبار الرضا نقل است كه منصور دوانقي اعمش را احضار كرد - اعمش برخاست غسل كرد و كفن پوشيد و حنوط نمود و مي گفت منصور مرا خواهد كشت زيرا حديثي در عذاب منصور به روايت او از امام جعفر صادق شهرت يافته بود. چون اعمش نزد منصور رسيد به او گفت حديثي كه شنيده ام تو از جعفر بن محمد در بني حمان روايت كرده اي بر من نقل كن - اعمش پرسيد كدام يك احاديث را منصور گفت حديث اركان جهنم را - اعمش گفت اي امير مرا معاف دارد - منصور گفت ليس الي ذلك سبيل يعني چاره اي نيست بايد آن حديث را بگوئي.