اما غنائم بدون جنگ


اما آنچه كه بدون غلبه و قهر و جنگ و قشون كشي به دست مي آمد در جنگ هاي اوليه اسلام مهاجرين قريب صد نفر بودند كه در جنگ بني قريظه و بني النضير شركت داشتند و چون به مدينه رسيدند نصف غنائم خود را به انصار مدينه بخشيدند و نصف اموال خود را انفاق به آنها نمودند.

رسول خدا صلي الله عليه و آله به انصار فرمود اگر بخواهيد مهاجرين و مجاهدين آنچه به دست آورده اند با اموال شما همه را بين شما تقسيم كنند و اگر بخواهيد اموال شما از آن خودتان و ما غنائم خود را با شما تقسيم مي كنيم!!

انصار گفتند اموال ما مخصوص خودمان باشد و غنائم هم بين همه تقسيم شود اين آيه نازل شد كه آنچه في ء است مخصوص خدا و رسول خدا مي باشد.

نوشته اند كه چون بني نضير از غلبه مسلمين جلاء وطن نمودند پنجاه زره و خود و 340 شتر از آنها به جا ماند و اموال و عقارشان همه في ء شد يعني مخصوص پيغمبر گرديد و آن حضرت به هر كس كه مي خواست هبه مي كرد و مي بخشيد و از بني نضير دو كس ايمان آوردند و مال و ملكشان را به خودشان برگردانيد و در باب في ء اين آيه نازل شد آنچه بازگردانيده و مخصوص نموده خداوند بر پيغمبرش از اموال و املاك بدون جنگ و قهر و غلبه كه هيچ كس و هيچ اسب و شتر و مركبي براي دريافت و جهاد آن پيش نرفته غير از پيغمبر كه شخصا بر شتر خود سوار بوده يا درازگوشي سوار بود و به سوي آنها رفت كه دعوت كند اين اموال مخصوص پيغمبر است و او به هر كه بخواهد بدهد مي تواند و در آيه بعد مي فرمايد آنچه از اين اموال باقي مانده مخصوص رسول خدا است و آنچه كه از اهل شهرها و ديه ها به غير جنگ گرفته مخصوص خدا و رسول است كه به هر كس بخواهد و صلاح بداند و به هر راه مصرف نمايد و پس از او مخصوص ائمه معصومين است كه به همان روش عمل مي كنند و درويشان و بي چيزان و بينوايان و رهگذران و فرتوتان و تهي دستان كه به شهر خود نتوانند رفت.

از حضرت سجاد عليه السلام پرسيدند مراد از اين سه طايفه قربي - يتامي - مساكين - ابن السبيل كيستند؟

فرمود قراباتنا و ايتامنا و مساكنينا و ابناء سبيلنا كه از في ء هر چه باشد مخصوص اين طوايف است مبادا از اين محل في ء به اغنيا داده شده و آنچه خدا و رسول مي فرمايد آن را بگيريد و عمل كنيد و آنچه نهي مي كند پرهيز نمائيد تا رستگار شويد.

انصار كه گفتند به ما بدهيد و اموال ما مخصوص خود ما باشد پيغمبر فرمود منظور فقراء مهاجرين است كه از شهر و ديار خود به اميد خدا و به قصد فداكاري در راه دين خدا مهاجرت نموده اند و دين خدا را نصرت كرده اند و رسول الله را به صداقت ياري نموده اند و لذا غنائم مخصوص مهاجرين قريش است كه با پيغمبر به مدينه آمدند و حتي به عرب مهاجر هم اختصاص نداده اند بلكه به مهاجرين قريش اختصاص داده شده زيرا قريش و خاندان پيغمبر بودند كه مهاجرت كردند.

معذلك پيغمبر به همه آنها دعا كرد و از سهم خود به هر كس خواست هبه و اعطا فرمود و نفاق و دوئيت را با دادن خمس كه سهم خود و خدا بوده از بين آنها برطرف نموده فرمود فاولئك هم الصادقون لا الكاذبون سپس به انصار هم دعا كرد و آنها را از دوستان خود و مهاجرين معرفي فرموده و به آنها هم ايثار كرد و فرمود تا از غيظ و غضب آنها بكاهد و نسبت به مهاجرين بدبين و خشمناك نباشند.

مستحقين غنائم مهاجرين هستند كه آنها را در قرآن ثنا گفته اند بدين شرح كه در آيات 8 و 9 سوره حشر مي فرمايد - في ء مخصوص فقراء مهاجرين است آنان كه از ديار و وطن هجرت كرده و در راه خدا از مال و جان گذشته براي تحصيل رضاي خدا و طلب بهشت خدا و رسول را ياري نموده اند و در گفتار و كردار راستگو هستند آنگاه مي فرمايد:

في ء مخصوص كساني است كه در مدينه جا گرفتند و در ايمان به خدا و رسول پيش از مهاجران يعني فقراي انصار كه در مدينه بودند ايمان خود را استقرار دادند و بر مهاجرين سبقت گرفتند دوست مي دارند انصار هر كه را به سوي آنها هجرت كرد و در سينه هاي آنها از حقد و حسد و صفات مذمومه نيست و آنچه به آنها داده شده با مهاجرين مواسات مي كنند و ايثار مي نمايند با آنكه خودشان نيازمندند و هر كس متحمل رنجي شود كه ديگران از آن بهره بردارند رستگار مي گردد.

پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود اي گروه انصار ميل داريد اموال بني نضير را ميان شما تقسيم كنم و طايفه مهاجرين بر قرار سابق خود در مساكن شما ساكن باشند يعني مهمان شما باشند اگر بخواهيد اين اموال را به مهاجرين دهم و آنها از منازل شما بيرون روند و به كار خود مشغول شوند - سعد بن معاذ گفت يا رسول الله ما ميل داريم اين اموال را به مهاجرين بدهي و همچنان هم در منزل ما و مهمان ما باشند كه هر سعادت و بركتي ما داريم از بركت وجود ايشان است رسول خدا در حق انصار دعا فرمود كه ايثار مي كنند و با آنكه حاجت دارند مهاجرين را بر خود مقدم مي دارند - سپس پيغمبر فرمود اين رستگارانند.

مسلمين صدر اسلام چنين با هم مواسات و ايثار مي كردند و دل هاي آنها پر از مهر و محبت بود و چون اين فضيلت و كمال را در خود مشاهده مي كردند سپاسگزاري مي نمودند و از شرك و كفر دوره جاهليت استغفار مي نمودند و پشيمان بودند و از خدا مي خواستند كه هيچ گونه غل و غشي در ايمان آنها نباشد و سبقت مي گرفتند در امور دين تا آنكه همه با هم برابر و برادر واقعي شدند و رسول خدا هم در اين حال بر آنها دعا كرد و عرض كرد و الذين جاؤا من بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان و لا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا انك رؤف رحيم اين دعا را وظيفه هر مسلماني قرار داد تا برادران سابقين خود را كه در راه استقرار دين و تحكيم مباني فضيلت سبقت مي كردند و تقاضاي صفا و كمال مي كردند خدا رحمت كند و اينان را به آنان ملحق سازد.

امام صادق عليه السلام فرمود پس از اين آيات رسول خدا صلي الله عليه و آله آنچه في ء بوده به مهاجرين قريش هر يك را به مقدار حاجتي كه داشتند داد و در اين تقسيم تخميس نبوده بلكه بالسويه بود و به غير از مهاجر چيزي نداد مگر به دو نفر از انصار به نام سهل بن حنيف [1] و سماك بن حرشه مكني با بودجانه كه بسيار فقير بودند و هيچ نداشتند آنها را هم سهمي داد.

پيغمبر صلي الله عليه و آله از اموال بني قريظه و نضير كه بدون جنگ و خيل و ركاب به دست آورده بود به كسي نداد و يك قسمت اين اموال همان فدك بود كه در كتب فاطمه زهرا و غيره نقل نموده ايم.

اما خيبر - محلي بود كه سه روز تا مدينه فاصله داشت و اموال يهود در آنجا متمركز بود كه رسول خدا با قشون به طرف خيبر رفت و جنگ كردند و گرفتند و غنائم آن را هم مانند غنائم بدر تقسيم كردند و به نص آيه شريفه هفت سوره حشر في ء مخصوص خدا و رسول بود كه به شش قسمت مي شد.

بنابراين آنچه از غنائم با جنگ به دست مي آمد رسول خدا تقسيم مي كرد بين مجاهدين و مبارزين و آنچه بدون جنگ بود مخصوص رسول خدا و ذوي القربي بود.

اميرالمؤمنين علي عليه السلام در احتجاجات خود براي مطالبه حق فرموده چه چيز باعث شد كه شما سنت پيغمبر را به هم زديد و سهم ما را از في ء نداديد و مخالفت با صريح آيات قرآن نموديد؟

حتي خمس شوش و جندي شاپور را هم كه آوردند عمر گفت آنها احتياج ندارند و عباس صرف نظر نكرد گفت اي عمر حق ما در اين غنائم است و ارث مادران است عمر گفت شما ارفاق كنيد و به مسلمين واگذاريد و همه را خودش گرفت عباس گفت والله ما صرف نظر نمي كنيم و راضي نيستيم تا خدا را ملاقات كنيم - عمر گفت از صدقات بعد به شما مي دهم!

اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود خداوند صدقات را به رسول خدا و اهل بيت او حرام كرده است و به جاي آن خمس را مخصوص رسول خود و خاندانش نموده - تا از سهام خمس صغير و كبير حاضر و غايب زن و مرد و همه خاندان پيغمبر صلي الله عليه و آله از آن بهره مند گردند كه آنها از خويشان و نزديكان رسول خدا هستند.

و سپاس و شكر نمود كه ما از بستگان نزديك پيغمبر صلي الله عليه و آله هستيم و رسول خدا خمس را جز به ما به كسي نداده است چه معونه و نفقات اهل بيت با او بوده و او اين محل را براي تأمين زندگي اهل بيت خود قرار داده است.

آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود من سپاسگزارم كه از اين خاندان هستم و اين بود آنچه توضيح خواسته بودي راجع به خمس و سهم آل محمد از انفال و في ء و غيره و رسول خدا صلي الله عليه و آله هم اين عمل را به امر پروردگار نموده و عقل و خرد و علم و حجت هم ثابت نموده است.


پاورقي

[1] سهل بن حنيف بن واهب انصاري اوسي از اصحاب رسول الله بود كه در جنگ بدر حاضر بود او سال اول اسلام آورد و بت هاي قوم خود را شكست و آنها را دعوت به دين اسلام نمود - بت هاي شكسته را به زني فقير مسلمان داد كه وسيله سوخت طبخ غذاي خود قرار دهد و اميرالمؤمنين (ع) اين واقعه را در بيانات خود از روي قوت ايمان او و تعجب بيان فرمود - سهل شب عقبه هم در خدمت پيغمبر (ص) بود و بعد از اصحاب اميرالمؤمنين (ع) بود تا مرد.