شهادت حضرت صادق




في الاصل كنا نجوما نستضاء بنا

و للبرية نحن اليوم برهان



نحن البحور التي فيها لغائصكم

در ثمين و ياقوت و مرجان



مساكن القدس و الفردوس نملكها

و نحن للقدس و الفردوس خزان



(صادق (ع))

خليفه غضبناك گفت: ربيع با تو هستم اكنون به خانه ابي عبدالله رو او را در هر حال كه يابي نزد من آر، در انتظار تو هستم با جان خويش بازي مكن فرمانم را گردن گذار.

اين سخنان از دهان منصور خليفه سفاك عباسي بيرون مي پريد و از شدت خشم چهره اش برافروخته بود، منصور در كاخ سرخ رنگ خويش بر بالشي زرين تكيه كرده و شمشيري آبدار در زير مسند حريرش پنهان ساخته بود، هر گاه اين خليفه خونخوار در كاخ قرمز جلوس مي كرد آثار كشتاري فجيع از قيافه غضبناكش نمودار مي شد همه از آن حالت ترس آور به خود مي لرزيدند و چنين روزي را «يوم الذبح» مي خواندند يعني روز قرباني.

آري منصور خليفه غاصب عباسي براي استقرار بنيان حكومت جابرانه خويش از انجام فيع ترين جنايات ننگين دريغ نمي ورزيد و براي ادامه شهوتراني و رياست طلبي خود دست به خون مرداني پاك و آزاده مي آلود و با سفاكي هاي رعب آور خويش دل ها را مي گداخت.

فدايت شوم، اميرالمؤمنين شما را احضار نموده و گفته است با همين حال شما را نزد او ببرم.

«انا لله و انا اليه راجعون» بگذار به درگاه پروردگار نماز گزارم و به آستان پاكش رخ بسايم عمرم به آخر رسيده و از دست اين مرد جان سالم به در نخواهم برد. اندكي مهلت ده تا غسل كنم و پيكر خويش را براي ملاقات پروردگار صفا دهم.

او را مهلت داد و سپس آستينش را كشيده به سوي دربار منصور روانه كرد حضرتش دستمالي بر سر و پارچه اي به ميان بسته بود محاسن سفيدش كه حكايت از يك عمر فداكاري و مجاهدت مي كرد بر جبين درخشانش تجلي مي نمود و ضعف و ناتواني پيكر نحيفش را تكان مي داد عاقبت از شدت ضعف از راه بازماند و بر زمين نشست ربيع بر او رقت آورد و بر شتر نشانيدش و به سوي كاخ سرخ به راه افتاد.

- هان چه شد او را آوردي؟

- بلي يا اميرالمؤمنين.

- چقدر دير مراجعه كردي زود او را بازآور تا از قيد حيات رهايش سازم، خدا مرا بكشد اگر او را نكشم.

منظره اي جالب پديدار شد حق و باطل، نور و ظلمت، فرشته و اهريمن، صلاح و فساد، تقوي و شقاوت در برابر هم قرار گرفتند.

منصور مست شراب حكومت و نخوت بر بالش سلطنت تكيه كرده چون درندگان مي غريد و كف بر لب مي آورد، آتشي از جنايت و ناپاكي در ديدگانش زبانه مي كشيد چون شيطاني مجسم از شدت خشم و غضب به خود مي پيچيد در برابر او پيرمردي رؤف و مظلوم كه انوار حقيقت از رخسار تابناكش مي درخشيد ايستاده بود دريائي از معارف و كمال در نهادش موج مي زد و خورشيدي از ايمان و سعادت در كانون جانش مي تابيد، نسخه كامله اي از لطائف خلقت و مجسمه بارزه اي از آيات قدرت بود زمام خلافت الهيه را به دست داشت و اشعه توحيد و حق پرستي در آئين جانش منعكس بود.

درياي شقاوت و عناد به تلاطم آمد و منصور در حالي كه شمشير برهنه اي را حوالت آن حضرت مي كرد به آن پيكره علوم و عصمت عتاب و خطاب مي نمود و به ساحت مقدسش جسارت مي ورزيد شگفتا ناگهان رنگ منصور پريد و بازوانش سست شد شمشير از دستش افتاد و سراسيمه به خدمت حضرتش شتافت و او را بر مسند خويش نشانيد.

او در آن حال رسول خداي را ديد كه با آستين گشاده و چهره غضب آلود به وي نگاه كرده و از جنايتي بزرگ او را برحذر مي داشت.

آن شب را از كرده خويش پشيمان شد و امام را محترمانه بازگردانيد و آن مظهر پرهيزگاري و دانش به اشاعه تعاليم عاليه آسماني و نشر حقايق اسلامي پرداخت.

امام صادق عليه السلام در كوران حوادث سياسي و منازعات سودپرستان و دنياطلبان سكوت اختيار كرده دامان پاك خويش به لكه انقلابات نيالود و دعوت نامه اي را كه براي انتصاب به خلافتش نگاشته بودند به شعله چراغ سوزانيد.

در همان هنگام بين دودمان بني اميه و خاندان بني عباس آتش جدال شعله مي كشيد و همه براي احراز مقام سلطنت و مرتبه حكومت مي جنگيدند حضرتش ساكت و آرام در مسجد پيامبر نشسته به تعليم و تدريس معارف الهي مي پرداخت.

چهار هزار نفر از شيفتگان دانش و تشنگان زلال معرفت در محضر انورش كسب فيض نموده به تعليمات عاليه آسماني آشنا مي شدند تا آنجا كه دانشگاه مقدس جعفري به تحكيم مباني اعتقادي و تدوين قوانين ديني پرداخته و اساس مذهب تشيع را بر مبناي الهام الهي آسماني استوار ساخت، و امروز پس از گذشت 12 قرن مذهب مقدس جعفري بر جهان تشيع پرتو افكنده و اجتماع مسلمين را به سوي حقيقت و عرفان دعوت مي كند.

ولي آتش حقد و حسد منصور خاموش نگرديد و عاقبت زهري قتال در شهد انگور درآميخت و به حضرتش خورانيد.

بيست و پنج روز از شوال سال 148 هجري مي گذشت كه چراغ هدايت به خاموشي گرائيد و روان پاك پيشواي ششم مسلمين از تنگناي قفس تن به فراخناي فضاي ملكوت به پرواز درآمد و براي هميشه جهان شيعه را متأثر و داغدار ساخت.

ما اين ضايعه عظمي را به جهان علم و دانش و اجتماع مسلمين جهان تسليت گفته اميدواريم با تأييدات ذات پروردگار بتوانيم از دستورات روشن رئيس مذهب جعفري پيروي نموده به احراز سعادت دو جهان فائز گرديم.