سب دوستان خدا گناه بزرگ است


«يابن النعمان من قعد الي ساب اولياء الله فقد عصي الله و من كظم غيظا فينا لا يقدر علي امضائه كان معنا في اسنام الاعلي و من استفتح نهاره باذاعة سرنا سلطه الله عليه حر الحديد و ضيق المجالس».

فرمود اي پسر نعمان كسي كه بنشيند و دوستان خدا را سب كند و دشنام دهد و بد بگويد او خدا را بد گفته زيرا مؤمنين و بندگان خاص خدا مورد عنايت او هستند و هر چه او داده به لطف و كرامت است پس سب و تنقيد بي جا خردگيري بر ذات مقدس الهي است.

فرمود هر كس كظم غيظ كند درباره ما موقعي كه نتواند معارضه و مبارزه نمايد مانند كساني است كه با ما در مقام اعلا خواهد بود كسي كه روزها در مقام بنلدگوئي اسرار براي تحقير ما باشد خداوند بر او حرارت آهن سوزاني را مسلط مي كند كه در زندان تنگي بسوزد و بسازد.

مراد آنها بوده اند كه روزها در محافل كوفه و شام مي نشستند و از احاديث امام صادق به روش استهزاء و تعنت نقل نموده يا اسرار آنها را در ميان دشمنان آنها فاش مي كردند و نام دوستان آنها را مي گفتند كه سبب آزار و اذيت آنها گردد.

چه بني عباس براي آنكه اين خاندان را در اخفاء پنهاني بگذارند نمي خواستند نامي از آنها و دوستانشان و حتي حديث و خبري هم از آنها گفته شود و آنها كه اين اسرار را فاش مي كردند جمعي را به شكنجه و عذاب بني عباس مي گماشتند و اين خيانتي بوده در حق بندگان مؤمن خداوند.