تعليمات امام صادق درباره حروف
امام عالم به حروف و لغات و اعداد و همه علوم است و هيچ چيز از علم او مخفي نيست اما اينكه آيا علمي حضوري است يا كسبي اين بحث جداگانه است - آنچه كه مسلم است به همه حروف و لغات و نقشه عالم از ازل تا ابد به اذن پرودگار عالم واقف و مطلع است و خداوند اين مرتبت را به برگزيده خود داده تا او برتر از ساير مردم باشد و او را بشناسند و از او پيروي و اطاعت كنند و بدانند علم و عقل و ديده دوربين آدم از همه نيرومندتر است و از معلم شديدالقوي سرمشق گرفته و از علم ازلي و ابدي سرچشمه يافته است - و لذا هر موقع هر چه لازم باشد به موقع به ولي برگزيده خود مي آموزد و امام همه چيز را همه وقت مي داند چنانچه قرآن هم تصريح فرموده است (و كل شي ء احصيناه في امام مبين).
يعني ما علم همه چيز را در امام مبين كه مبين احكام و شريعت است قرار داديم - و از آن جمله مباني علوم است كه حروف باشد و علم حروف از مهمات علوم اسلامي است كه در سايه آن بر تمام معاني مي توان وقوف يافت و اكنون يك حديث از حضرت امام صادق عليه السلام درباره حروف نقل مي كنيم:
يزيد بن حسن از حضرت موسي بن جعفر عليه السلام از پدرش حضرت صادق عليه السلام نقل كرده كه يك يهودي آمد خدمت پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و حضرت علي بن ابي طالب اميرالمؤمنين حضور داشت آن مرد يهودي از حروف هجي و توصيف و آثار و فوائد و خواص آن پرسيد - پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله رو به علي عليه السلام كرده فرمود يا علي اجبه - و اضافه فرمود كه: اللهم وفقه و سدده بار الها علي را در اين بيان موفق بدار و تسديد و تشديد به نور علم خود فرماي و از همين بيان هم معلوم مي شود كه علم امام الهام آسماني و وحي الهي است.
علي عليه السلام روي به يهودي نموده فرمود اي مرد هيچ حرفي از حروف نيست مگر اسمي از اسماء الهي است و هر اسمي معرف مسمي است آنگاه شروع به تعريف حروف تهجي پرداخت و مرتجلا چنين فرمود:
الف - اما الف فالله لا اله الا هو الحي القيوم
ب - اما باء فباقي بعد فناء خلقه
ت - اما تاء فتواب مقبل التوبة عن عباده
ث - اما ثاء فالثابت الكائن يثبت الله الذين آمنوا بالقول الثابت في الحيوة الدنيا
ج - اما ج فجل ثنائه و تقدست اسمائه
خ - اما خاء فخبير بما يعمل العباد
د - اما الدال فديان يوم الدين
ذ - اما الذال فذوا الجلال و الاكرام
ر - اما الراء فرؤف بعباده
ز - اما الزاء فزين المعبودين
س - اما السين فالسميع البصير
ش - فاما الشين فشاكر لعباده المؤمنين
ص - اما صاد فصادق في وعده و وعيده
ض - فاما ضاد فالضار النافع
ط - فاما طاء فالطاهر المطهر
ظ - فاما ظاء فالظاهر المظهر لاياته
ع - و اما عين فعالم بعباده
غ - و اما غين فغياث المستغيثين
ف - و اما فاء فالق الحب و النوي
ق - و اما ق فقادر علي جميع خلقه
ك - و اما كاف فالكافي الذي لم يكن له كفوا احد و لم يلد و لم يولد
ل - و اما لام فلطيف بعباده
م - و اما ميم فمالك الملك
ن - و اما نون فنور السموات من نور عرشه
و - و اما واو فواحد احد صمد لم يلد و لم يولد
ه - و اما هاء فهادي لخلقه
ي - و اما ياء فيد الله باسطه
لا - اما لام الف - فلا اله الا الله وحده لا شريك له
پيغمبر فرمود اين تفسيري است كه خداي تعالي در حروف تهجي براي ذات كبريائي فرموده است - يهودي با همين سؤال و پاسخ ايمان آورد و مسلمان شد.