بازگشت

چه كسي شيعه نيست؟


حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند:

شيعه ي ما نيست، آن كه به زبان دم (از تشيع) زند اما در عمل برخلاف اعمال و كردار ما رفتار كند [1] حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند:

اي شيعيان آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از ما نيست كسي كه در هنگام خشم خوددار نباشد و در برخورد با همنشين و همسفر خود و كسي كه با او دست آشتي داده، و آن كه ياوري مخالف است رفتار نيكو در پيش بنگرد [2] .



[ صفحه 404]




پاورقي

[1] بحار: 68 / 164 / 13، ميزان الحكمه: ج 6، ح 9953.

[2] تحف العقول: 380، ميزان الحكمه: ج 6، ح 9954.


وفاء و مواساة


المحاسن 410، ب 15، ح 135: أحمد بن أبي عبدالله البرقي، عن محمد بن علي، عن سفيان، عن الصباح الحذاء، عن يعقوب بن شعيب، عن أبي عبدالله عليه السلام قال:....

بينا أميرالمؤمنين عليه السلام في الرحبة في نفر من أصحابه إذ أهدي له طست خوان فالوذج.

فقال لأصحابه: مدوا أيديكم فمدوا أيديهم ثم قبضها.

فقالوا: يا أميرالمؤمنين أمرتنا أن نمد أيدينا فمددناها، و مددت يدك ثم قبضتها.



[ صفحه 577]



فقال: إني ذكرت أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم لم يأكله فكرهت أكله.


اعمال ليلة عرفة


كامل الزيارات 115، ب 39، ح 6: حدثني أبي، عن سعد بن عبدالله، عن بعض أصحابه، عن أحمد بن قتيبة الهمداني،...

عن اسحاق بن عمار قال: قلت لأبي عبدالله عليه السلام: اني كنت بالحائر ليلة عرفة و كنت أصلي و ثم نحو من خمسين ألفا من الناس، جميلة



[ صفحه 347]



وجوههم، طيبة روائحهم و أقبلوا يصلون الليلة أجمع فلما طلع الفجر سجدت، ثم رفعت رأسي فلم أر منهم أحدا؟ فقال لي أبو عبدالله عليه السلام:

انه مر بالحسين عليه السلام خمسون ألف ملك و هو يقتل فعرجوا الي السماء فأوحي الله تعالي اليهم: مررتم بابن حبيبي و هو يقتل فلم تنصروه؟ فاهبطوا الي الأرض فاسكنوا عند قبره شعثا غبرا الي يوم تقوم الساعة.


المكسب الرابح


[تحف العقول 322: قال عليه السلام:...].

كل ذي صناعة مضطر الي ثلاث خلال يجتلب بها المكسب و هو: أن يكون حاذقا بعمله، مؤديا للامانة فيه، مستميلا لمن استعمله.


علامة الشيخوخة


الخصال 1 / 88، ح 23: حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضي الله عنه، قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن يعقوب بن يزيد، عن محمد بن أبي عمير، عن ابراهيم بن عبدالحميد،...

عن الصباح مولي أبي عبدالله عليه السلام قال: كنت مع أبي عبدالله عليه السلام فلما مررنا بأحد، قال:

تري الثقب الذي فيه؟



[ صفحه 354]



قلت: نعم.

قال: أما أنا فلست أراه، و علامة الكبر ثلاث: كلال البصر، وانحناء الظهر، ورقة القدم.


چرا خداوند ارواح را در بدنها قرار داد؟


عبدالله بن فضل هاشمي گويد: به امام صادق - عليه السلام - عرض كردم: به چه علتي خداوند ارواح را در بدنها قرار داد پس از آنكه در ملكوت اعلايش در عالي ترين محل قرار داشت؟

حضرت فرمود: خداوند متعال دانست كه اگر ارواح در شرافت و مرتبه، و



[ صفحه 539]



مقام عالي خود بمانند بيشتر آنها به سوي ادعاي ربوبيت گرايش پيدا مي كنند، لذا خدا با قدرت خويش آنها را در ابداني كه مقرر و مقدر نمود قرار داد، و اين را از باب رحمت به آنها انجام داد.

و آنها را محتاج همديگر نمود، و پاره اي را متوقف بر ديگري نمود، و بعضي را بر بعضي ديگر به درجاتي برتري داد، و بعضي را به بعضي ديگر كفايت نمود.

و براي آنها فرستادگان خود را فرستاد، و به آنها حجتهاي خود را معرفي نمود، كه بشارت و بيم دهند و امر نمايند به پيشه گرفتن راه عبوديت و بندگي، و تواضع در برابر معبودشان به انواع عبادتهايي كه وسيله ي تقرب قرار داده است.

و براي آنها عقوبتها، و مجازاتهايي در دنيا و در آخرت، و ثوابها و پاداشهايي در دنيا و در آخرت قرار داد، تا بدين وسيله آنها را به خير ترغيب و از شرّ منصرف نمايد، و تا به وسيله ي طلب معاش و كسب و كار آنها را ذليل كند، تا بدانند بندگان آفريده شده، و دست پرورده هستند، و بر عبادت او اقبال كرده، و روي آورند، و بدين وسيله مستحق نعمت ابدي و بهشت جاودانه بشوند، و از گرايش و كشش به سوي چيزي كه حق آنها نيست در امان باشند.

سپس حضرت صادق - عليه السلام - فرمود: اي پسر فضل؛ نظر خداي متعال درباره ي بندگانش از نظر خودشان بهتر است. مگر نمي بيني كه آنها نيستند مگر كسي كه دوست دارد خود را بالاتر از ديگران بداند تا جايي كه بعضي از آنها مايلند ادعاي ربوبيت كنند.

و بعضي از آنها دوست دارند كه بدون حق ادعاي نبوت كنند، با اينكه همگي آنها در خود نقص و ناتواني و ضعف، و بي مقداري و نياز و فقر و درد و رنج را مي بينند، و مي بينند كه چگونه مقهور مرگ هستند و چگونه مرگ تمامي آنها را مغلوب خود ساخته است؟

اي پسر فضل؛ خداوند تبارك و تعالي هيچ كاري به بندگانش نمي كند مگر اينكه براي آنها اصلح باشد، و هرگز به مردم ظلم و ستم نمي كند، و اين خود مردم



[ صفحه 540]



هستند كه به خويش ظلم و ستم مي نمايند. [1] .


پاورقي

[1] علل الشرايع: ج 1 ص 15، بحارالأنوار: ج 58 ص 133 ح 6.


الحسن بن عمار الدهان


الحسن بن عمار الدهان.

محدث إمامي مجهول الحال، وقيل عامي، روي عن الإمام الباقر عليه السلام أيضا. روي عنه الحسن بن محبوب، وإبراهيم بن محمد بن مهاجر، ومحمد بن عبد الرحمن بن حماد.



[ صفحه 378]



المراجع:

رجال الطوسي 114 و 183. معجم رجال الحديث 5: 75. أعيان الشيعة 5: 217. تنقيح المقال 1: 301. نقد الرجال 96. جامع الرواة 1: 219. مجمع الرجال 2: 140. العندبيل 1: 154. منهج المقال 105. تهذيب المقال 2: 330.


عبيد الجهني


ليس له ذكر في أكثر كتب الرجال والتراجم.

المراجع:

رجال البرقي 23. معجم رجال الحديث 11: 45.


ميسر بن حفص


لم يذكره أكثر أصحاب كتب الرجال والتراجم في كتبهم.

المراجع:

معجم رجال الحديث 19: 105.