بازگشت

هجوم زنبورها به گوشت


حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند:

هجوم شيطان ها به مؤمنان، بيشتر از هجوم زنبورها به گوشت است [1] .


پاورقي

[1] بحار: 81 / 211 / 27، ميزان الحكمه: ج 6، ح 9373.


نور المؤمن


صفات الشيعة 36، ح 57: أبي قال: حدثنا سعد بن عبدالله قال: حدثنا أحمد بن الحسن بن علي بن فضال....

عن عمار بن موسي عن أبي عبدالله عليه السلام: أنه سئل عن أهل السماء هل يرون أهل الأرض؟ قال عليه السلام:

لا يرون إلا المؤمنين، لأن المؤمن من نور كنور الكواكب.

قيل: فهم يرون أهل الأرض؟

قال عليه السلام: لا، يرون نوره حيث ما توجه، ثم قال عليه السلام لكل مؤمن خمس ساعات يوم القيامة يشفع فيها.


لا تكن جاهلا


أعلام الدين 303: قال عليه السلام:...

من أخلاق الجاهل الاجابة قبل أن يسمع، و المعارضة قبل أن يفهم، و الحكم بما لا يعلم.


من عاد مريضا


[ثواب الأعمال 230: أبي، عن سعد بن عبدالله، عن أحمد بن محمد، عن منصور، عن فضيل أبي محمد، عن أبي عبيدة الحذاء، عن أبي عبدالله عليه السلام قال:...].

من عاد مريضا في الله لم يسأل المريض للعائد شيئا الا استجاب الله له.


قوام الدنيا


تحف العقول 365: قال عليه السلام:...

قوام الدنيا بثلاثة أشياء: النار، و الملح، و الماء.


ابوحنيفه پرسشهايي را مطرح مي سازد؟


محمد بن مسلم گويد: نزد حضرت صادق - عليه السلام - در مني بودم كه ابوحنيفه در حالي كه بر الاغ خود سوار بود رسيد، و از امام صادق - عليه السلام - اجازه گرفت، حضرت به او اجازه داد و هنگامي كه نشست به حضرت صادق - عليه السلام - گفت: مي خواهم براساس قياس با تو بحث كنم.

حضرت صادق - عليه السلام - به او فرمود: در دين خدا قياس نيست، ولي از تو



[ صفحه 497]



درباره ي الاغت سؤال مي كنم، چرا چنين است؟

ابوحنيفه گفت: از چه چيزي سؤال مي كني؟

حضرت فرمود: از اين دو نقطه اي سؤال مي كنم كه بين دو دست اوست، آنها چيست؟

ابوحنيفه: آن خلقتي است در چهارپايان مانند دو گوش و بيني است كه در قسمت سر تو است.

حضرت صادق - عليه السلام - فرمود: خداوند دو گوش مرا آفريد تا با آن ببينم، و بيني مرا آفريد تا با آن بوي خوش و بد را استشمام كنم، ولي اين دو چيز را در اين درازگوش براي چه چيزي آفريد؟ چگونه در همه جاي بدن اين حيوان مو روئيد به جز در اين قسمت از بدنش؟

ابوحنيفه گفت: سبحان الله! من درباره ي دين خدا سؤال مي كنم، و تو پرسشهاي بچه گانه اي از من مي كني. سپس ابوحنيفه برخواست و از مجلس خارج شد.

محمد بن مسلم گويد: به امام صادق - عليه السلام - عرض كردم: فدايت شوم از مطلبي سؤال كردي كه دوست دارم آن را بدانم.

حضرت گفت: اي محمد خداي تبارك و تعالي در كتاب شريف خود مي گويد: «ما انسان را در رنج آفريديم» [1] يعني انسان را به طور ايستاده در رحم مادر آفريد به طوري كه رو و دست و پاي او به همان سويي است كه رو و دست و پاي مادر او است و پشت و نشيمن او به همان سويي است كه پشت و نشيمن مادر او است، غذاي او همان است كه مادر او مي آشامد، و نفس مي كشد، درحالي كه ميثاقي كه خدا از او گرفت. پيش روي او است.

پس هرگاه ولادت او نزديك شد فرشته اي مي آيد كه نام او «زاجر» است و به او نهيب مي زند و او را به طرف پايين سوق مي دهد.



[ صفحه 498]



و در اثر آن بچه تغيير وضعيت مي دهد و رو و دست و پاي او به طرف قسمت هاي زيرين مادر قرار مي گيرد، و قسمت هاي عقب او به طرف پيشين مادر خود قرار مي گيرد و به اين وسيله خداوند تولد و زائيده شدن او را بر مادرش آسان قرار دهد. و اين حالتي است كه شامل همه مردم مي گردد مگر اينكه از مخالفين (يا شخص سركش باشد) زيرا در اين صورت هنگامي كه فرشته به او نهيب مي زند او وحشت مي كند و او سر و ته مي شود و از نهيب آن فرشته مي ترسد و وحشت زده و گريان بر زمين مي افتد، در حالي كه ميثاق و پيمان خدا را (در عالم ألست) فراموش كرده است.

ولي خداوند تمامي حيوانات را در شكم مادرشان به طور معكوس (با سر پايين و پا به سمت بالا) مي آفريند و پشت هاي آنها را به طرف قسمت هاي جلوي مادر قرار مي دهد به طوري كه قسمت هاي جلوي آنها به طرف قسمت پشت مادر است. به همين صورت و در حالي كه سر خود را بين دو دست و دو پاي خود گرفته اند در ارحام منتظر لحظه ولادت مي باشند، و از مادر غذا جذب مي كنند و هنگامي كه لحظه ولادت فرا رسيد به سرعت و سهولت از شكم مادرشان بيرون مي افتند و اين دو نقطه اي كه بين دو دست آنها است همگي محل چشمان آنها در شكم مادرشان مي باشد و آنچه در نقطه پاهاي آنها است محل تنفس آنهاست كه روي آنها مو نروئيده است، و اين حالت و وضعيت در همه حيوانات و چهارپايان مي باشد مگر شتر كه سر او - به علت طولاني بودن گردن آنها - از بين دست و پاي آنها در شكم مادر خارج شده و عبور كرده است. [2] .


پاورقي

[1] سوره ي بلد آيه ي 4.

[2] روايت بالا از رواياتي است كه از زبان امام معصوم - عليه السلام - پرده از حقايقي ناشناخته از حقايق عالم هستي كه علم از آن به عنوان قوانين جهان تعبير داشته است، برمي دارد و لذا هيچ منافاتي بين حقايق ديني و كشفيات علمي نيست.


حجاج الكوفي


حجاج الكوفي، وقيل الكرخي.

إمامي.

المراجع:

رجال الطوسي 179. تنقيح المقال 1: 255. خاتمة المستدرك 789. معجم رجال الحديث 4: 234. جامع الرواة 1: 180. مجمع الرجال 2: 84. أعيان الشيعة 4: 568. العندبيل 1: 129. منهج المقال 93.


عبد الله بن نجيح


أكثر أصحاب كتب الرجال والتراجم لم يذكروه في كتبهم.

المراجع:

رجال الطوسي 225 و 228 ولا ذكر له في نسخة خطية منه.


منصور بن دينار الأسدي


منصور بن دينار الأسدي، الكوفي.

إمامي حسن الحال.

المراجع:

رجال الطوسي 313 وفيه: أسند عنه. تنقيح المقال 3: قسم الميم: 249. خاتمة المستدرك 851. معجم رجال الحديث 18: 348. نقد الرجال 354. جامع الرواة 2: 267. مجمع الرجال 6: 144. منتهي المقال 311. إتقان المقال 238. منهج المقال 346.



[ صفحه 305]