بازگشت

الغدر


و من صفات معاوية الغدر، فقد غدر بجماعة من المسلمين في طليعتهم ريحانة رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) و سبطه الامام الحسن عليه السلام فقد جعله ولي عهده ألا أنه نكث بما عاهد عليه فدس له سما قاتلا علي يد عامله



[ صفحه 337]



مروان بن الحكم الذي أغري زوجته جعده بنت الأشعث فناولته زوجها الامام الحسن (عليه السلام) فلم يلبث سبط الرسول الا قليلا حتي لحق بالرفيق الأعلي.

هذه بعض صفات معاوية، و من المؤكد أنه لم يتحل بأية صفة كريمة، و لا بأية نزعة شريفة.


قرآن را با صداي خوش بخوانيد


حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند:

علي بن الحسين عليه السلام قرآن را از همه مردم خوشتر مي خواندند. به طوري كه وقتي سقاها از در خانه ي حضرت مي گذشتند مي ايستادند و به صداي قرآن خواندن ايشان گوش مي كردند. حضرت باقر عليه السلام نيز خوش صداترين مردم بود. و نيز حضرت فرمودند:

خداوند عزوجل هيچ پيامبري را مبعوث نكرد مگر اين كه خوش صدا بود. [1] .



[ صفحه 226]




پاورقي

[1] كافي: 2 / 616 / 1 و ح 10، همان، همان، 16513 و 16514.


تجديد بناء مقابر بقيع


هم العروة الوثقي و هم معدن التقي و خير حبال العالمين وثيقها

با متلاشي كردن خلافت عثماني حكومت هر كشوري را به يكي از سرسپرده هاي اجنبي سپردند از آن جمله نجد و حجاز را به دولت سعودي كه سابقه قتل و غارت خوبي داشتند دادند و چون مذهب آنها وهابي بود و زيارت قبور و تعمير مقابر را بدعت در دين مي دانستند و قبور بقيع غرقد و جنةالمعلي در مكه مركز اشياء نفيس و خزينه جواهرات و فرش و اثاثيه قيمتي



[ صفحه 400]



بود آنها را ويران و منهدم كرده و تمام اموال و اثاثيه آن را به غارت بردند و بين حزب وهابي و آل سعود تقسيم كردند.

همان موقع هشتم شوال 1344 مردم عراق و ايران و هندوستان و ساير ممالك اسلامي و جهات تشيع به عمليات دولت سعودي اعتراض كرده و ابراز تنفر نمودند و براي ويراني اين عتبات عاليات اعلان عزاي عمومي كردند. اين جنبش اجتماعي شيعه لرزه بر اركان دولت سعودي وارد آورد آنها هم به تحريك اربابان خود يعني سياست استعماري اروپائي كه به منطوقه فرق تسد آتش اختلاف را دامن زدند و چند نفر از روحاني نماي فرقه وهابي را بر آن داشتند تا كتبي بر ضد مذهب تشيع كه زنده ترين و راقي ترين فرق اسلامي است نوشتند و بين مسلمين را دره هاي عميق به وجود آورده و سال ها ملت شيعه ايراني را از رفتن به حج ممنوع ساخته و هرگاه ايراني به مكه مي رفت در پنهاني يا آشكار افرادي را مي كشتند چنانچه در سال 1361 كه نگارنده مشرف بوده ابوطالب يزدي جواني متشرع و دهقان و برزگر را به جرم استفراغ و قي كردن گردن زدند.

در اين مدت آنچه سعي شده بود كه اين قبور تعمير شود حكومت ظالمانه سعودي حاضر نمي شد و يكي از مسلمين پاك هندوستان دولك روپيه داد تا ابن سعود اجازه داده به اندازه يك آجر فشاري قبور ائمه را از هم مجزا و مشخص نمايد - مذاكرات اصلاح و تعمير بقاع متبركه ادامه داشت.

چنانچه نگارنده پس از تشرف به مكه سال 1361 به مقامات صلاحيت دار آنجا به طور شخصي و انفرادي مذاكره كرده و اكثر دانشمندان و اعلام شيعه و سادات علماي ايران و عراق در تشرف به مكه مذاكره انفرادي كرده بودند. [1] .

تا در سال 1330 شمسي مطابق 1321 قمري كنگره اسلامي «مؤتمر عالم الاسلام» در كراچي تشكيل شد و چون موقعيت اجازه مي داد كنگره اسلامي آيت الله كاشف الغطاء و مفتي اعظم فلسطين حاجي سيد امين الدين الحسين و سيد العرقين طهراني كه عضو مؤثر بودند انتخاب و مأموريت دادند با اولياي دولت حجاز مذاكره كنند و اين آرزوي ملل مسلمان كه بيش از 27 سال گذشته بود جامه عمل پوشيده و هر سه شخصيت به حجاز حركت كرده و آيت الله بروجردي نيز آقاي حاج سيد محمدتقي طالقاني را به نمايندگي فرستادند كه به آقايان ملحق



[ صفحه 401]



و تشريك مساعي كنند - پس از مذاكرات مفصل با وزير امور خارجه ايران و وزير نجد و حجاز و كمك آقاي مظفر اعلم وزير مختار ايران در حجاز دولت وهابي را موافق نمودند كه روز 13 رجب مطابق مولود اميرالمؤمنين عليه السلام يك مسجد بر مقابر بقيع بسازند و قبور را تعمير كنند و آن قسمت از مقابر ائمه عليهم صلوات الله اجمعين را مسقف كنند و آن روز اولين ناو گل و كلنگ تعمير بنا را زدند و قرار شده است علاوه بر مقابر متبركه قبه حضرت عباس عموي پيغمبر و سيده زنان حضرت زهرا (س) و حسن مجتبي و حضرت زين العابدين و حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق عليه السلام و قبور زوجات نبي اكرم صلي الله عليه و آله و پسران پيغمبر صلي الله عليه و آله قاسم و ابراهيم و برخي از صحابه را نيز تعمير كرده آثار و علائم مشخصي بگذارند.

اين اولين اقدام جدي كنگره اسلامي است كه به مشعل داري پاكستان لباس عمل پوشيد و بديهي است دولت سعودي هم با تشريك مساعي خود و توانائي كافي كه دارد در بناء و ساختمان بقاع متبركه بقيع و جنةالمعلي در مكه بتواند جبران نفرت عمومي و كدورتي كه از خود در دل بيش از 150 ميليون فرق تشيع گذاشته برطرف سازد و از مجاهدات خود در تحكيم روابط دوستي بين فرق اسلامي استفاده بنمايد.

سال هاي گذشته در روزنامه هاي خرد و نداي حق 1370 نوشتيم كه اقداماتي در اين زمينه صورت گرفته ولي به نتيجه نمي رسيد.

چندي قبل در كنفرانسي كه به شركت نمايندگان دول اسلامي در كراچي پايتخت پاكستان در مؤتمر اسلامي داده شد سخن از بناي اين بقاع شد ولي باز به جائي نرسيد.

تا در اين دو سال اخير كه مؤتمر اسلامي در كنگره حج بين نمايندگان ملل مسلمان كه در اين سنوات بين يك ميليون و دويست هزار حاجي نمودند تشكيل شد سخن از بناي مقابر قريش در بقيع رفت و موافقت شده چيزي كه هنوز اجازه عمل نداده وجود چند نفر متعصب عصر ابن سعود است كه به تعصب جاهليت خود باقي هستند و با آنكه در روزنامه هاي هفته اخير اطلاعات و كيهان نوشته شده بود كه پسران ابن سعود موافقت نمودند كه زنان خود از حجاب بيرون آيند و پسرهاي جوان او فرهگي مآب شده زنان اروپائي و آمريكائي گرفته اند آن تعصب جاهليت تخفيف يافته و اميد است در اين مورد هم بغض و عناد و كينه را كنار بگذارند همان طور كه از فقه جعفري تقليد را مجاز دانسته و احكام ارث و طلاق را از فقه جعفري مقدم بر فقه ائمه اربعه خود داشتند كتب محكم و متقن اماميه را مانند مختصر نافع



[ صفحه 402]



و تفسير مجمع البيان و غيره با پول اوقاف مصر چاپ كردند و نيز كتب فقه خود را به نام الفقه علي مذاهب الخمسه طبع و نشر و تدريس مي نمايند - قبور ائمه بقيع هم كه از مفاخر سادات علما و علماي سادات جهان مي باشند بسازند يا اجازه دهند تا ايراني شيعه كه در همه اعتاب مقدسه آثار گرانبهائي به يادگار گذاشته و در و ديوار اعتاب مقدسه حاكي از ارادت و نمونه صنعت و قدرت صنايع ظريفه ايراني شيعه است در اين مكان مقدس هم كه جنبه ي تاريخي داشته و داراي گنبد و بارگاه مجلل و منظم و مزين به همه تزيينات قيمتي بوده باز تجديد مطلع و بنا نمايند - كاخ باعظمتي از قبه و بارگاه بر آن مقابر بسازند و آرزوي دل بيش از دويست ميليون فرقه شيعه را برآورده به عمل گذارند.

اميدواريم خداوند اين اماكن مقدسه عاليه و اعتاب متبركه و اماكن محترمه اماميه را از دست بي خردان از حقيقت بي خبر گرفته به دست قدرت عالمان و واقفان دين بسپارد تا گوهر به دست گوهري مورد تقدير و احترام گردد و داغ دل شيعيان مرتفع شود در هر حال قرن ها وقت لازم دارد تا دوباره يك گنبد و بارگاه مجلل و باعظمت و آن همه تزيينات عالي از فرش و برق و آئينه و خطوط كتيبه ها و ساير تزيينات از هدايا و تحف ملل اسلامي تجديد و تأمين گردد.


پاورقي

[1] دوره مجله ي خرد در سال هشتم و روزنامه خرد شماره 7 - 6 - 5 سال ششم.


الأضلاع


جاء في مفتاح الكرامة أن الأضلاع قسمان: قسم يخالط القلب و فيه لكل ضلع اذا كسر 25 دينارا، و قسم لا يخالطه، و يلي العضدين، و فيه لكل ضلع اذا كسر 10 دنانير.


علامة المؤمن


علل الشرائع 1 / 85، ب 80، ح 1: أبي رحمةالله قال: حدثنا سعد بن عبدالله، عن يعقوب بن يزيد، عن محمد بن أبي عمير....

عن ابن أذينة، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: كنا عنده فذكرنا رجلا من أصحابنا فقلنا: فيه حدة، فقال: من علامة المؤمن أن يكون فيه حدة، قال: فقلنا له: ان عامة أصحابنا فيهم حدة، فقال:

إن الله تبارك و تعالي في وقت ما ذرأهم أمر أصحاب اليمين - و أنتم هم - أن يدخلوا النار فدخلوها فأصابهم وهج فالحدة من ذلك الوهج، و أمر أصحاب الشمال - و هم مخالفوهم - أن يدخلوا النار فلم يفعلوا فمن ثم لهم سمت و لهم وقار.


لا تنس تسبيح الله


تفسيرالقمي 2 / 107: ابن ادريس، عن أحمد بن محمد بن عيسي، عن الحسين بن سعيد، عن الحسن بن علي الوشاء، عن صديق بن عبدالله، عن اسحاق بن عمار، عن أبي عبدالله عليه السلام قال:...

ما من طير يصاد في البر و لا في البحر و لا يصاد شي ء من الوحوش لا بتضييعه التسبيح.


التعامل مع الناس


[أ: روضة الكافي 87، ح 50.

ب: مناقب ابن شهرآشوب 4 / 274: محمد بن يحيي، عن أحمد بن محمد بن عيسي، عن الحجال،...].

عن حفص بن أبي عائشة قال: بعث أبوعبدالله عليه السلام غلاما له في حاجة، فأبطأ فخرج أبوعبدالله عليه السلام علي أثره لما أبطأ عليه، فوجده نائما فجلس عند رأسه يروحه حتي انتبه، فلما انتبه قال له أبوعبدالله عليه السلام:

يا فلان، و الله ما ذاك لك، تنام الليل و النهار؟ لك الليل، و لنا منك النهار.


الطبائع الأربع


مناقب ابن شهر آشوب 4 / 259: حدث أبوهفان و ابن ماسويه حاضر: أن جعفر بن محمد عليه السلام قال:...

الطبائع أربع: الدم: و هو عبد، و ربما قتل العبد سيده، والريح و هو عدو اذا سددت له بابا أتاك من آخر، والبلغم: و هو ملك يداوي،



[ صفحه 254]



والمرة: و هي الأرض اذا رجفت رجفت بمن عليها.

فقال: أعد علي فوالله ما يحسن جالينوس أن يصف هذا الوصف.


چه وقت انسان مرگ را كراهت دارد؟


عبدالصمد بن بشير از يكي از اصحابش روايت مي كند كه به حضرت صادق - عليه السلام - عرض كرد: خدا امر تو را اصلاح و آباد كند؛ (آيا اين درست است) كه هر كس ملاقات خدا را دوست بدارد خداوند نيز ملاقات او را دوست مي دارد، و هر كس ملاقات خدا را كراهت دارد خدا ملاقاتش را كراهت مي دارد.

حضرت فرمود: بله.

گفتم: به خدا قسم، ما مرگ را كراهت داريم.

حضرت فرمود: نه اين نيست كه تو خيال مي كني. مراد از حديث مزبور هنگام ديدن است، (يعني) اگر ببيند آنچه كه دوست مي دارد، ديگر چيزي نزد او محبوبتر از اين نيست كه زود برود، و در آن حالت خداي متعال ملاقات او را دوست مي دارد، و او ملاقات خدا را دوست مي دارد.

و اگر چيزي ببيند كه آن را كراهت داشته باشد، در اين صورت ملاقات خدا را كراهت مي دارد و خدا نيز ملاقات او را كراهت مي دارد. [1] .

- توضيح: مراد از هنگام ديدن و معاينه لحظه اي است كه انسان جايگاه خود را در آن عالم مي بيند.



[ صفحه 323]




پاورقي

[1] كافي: ج 3 ص 134.


اسماعيل بن قتيبة


محدث إمامي.

صحب كذلك الامامين الكاظم عليه السلام والرضا عليه السلام. روي عنه يعقوب بن يزيد، وعلي بن سيف بن عميرة. كان حيا قبل سنة 203.

المراجع:

رجال الطوسي 369. رجال البرقي 51. أعيان الشيعة 3: 400. تنقيح المقال 1: 141. معجم رجال الحديث 3: 168. خاتمة المستدرك 783. رجال ابن داود 232. رجال الحلي 199. نقد الرجال 46. جامع الرواة 1: 101. مجمع الرجال 1: 221. العندبيل 1: 47. منهج المقال 58.



[ صفحه 179]




عاصم الأحول


أبو شعيب، وقيل أبو محمد، وقيل أبو عبد الرحمن عاصم بن سليمان الأحول،

التميمي، وقيل العبدي بالولاء، البصري، المعروف بالكوزي. من ثقات محدثي الإمامية، وأحد حفاظ الحديث بالبصرة، عرف بالعبادة والزهد، وله كتاب. تولي الحسبة علي المكايل والأوزان بالكوفة، وتصدر للقضاء بالمداين في عهد المنصور الدوانيقي العباسي. روي عنه سليمان بن سماعة الحذاء، وحماد بن عيسي، وأبو حنيفة النعمان ابن ثابت وغيرهم. توفي سنة 142، وقيل سنة 141، وقيل سنة 143، وقيل بعد سنة 140.

المراجع:

رجال الطوسي 263. تنقيح المقال 2: 113. رجال النجاشي 213. رجال ابن داود 113. رجال الحلي 125. معجم الثقات 66. معجم رجال الحديث 9: 184 و 187. نقد الرجال 176. توضيح الاشتباه 191 وفيه عامر بدل عاصم. جامع الرواة 1: 426. هداية المحدثين 87. مجمع الرجال 3: 236 و 237. حلية الأولياء 3: 120.



[ صفحه 177]



الوجيزة 37. إتقان المقال 74. بهجة الآمال 5: 88. منهج المقال 186. جامع المقال 75. ايضاح الاشتباه 66. نضد الايضاح 175. رجال الأنصاري 98. أضبط المقال 529. وسائل الشيعة 20: 221. لسان الميزان 3: 218. ميزان الاعتدال 3: 350. المجروحين 2: 126. تهذيب التهذيب 5: 38. تقريب التهذيب 1: 384. تاريخ بغداد 12: 243. هدي الساري 409. الكامل في التاريخ 5: 511. الضعفاء والمتروكين للدارقطني 135. النجوم الزاهرة 1: 348. العبر 1: 193. الطبقات لابن خياط 218 و 325. الطبقات الكبري 7: 319. الأعلام 3: 248. البداية والنهاية 10: 78. شذرات الذهب 1: 210. المجموع في الضعفاء والمتروكين 173 و 349. تذكرة الحفاظ 1: 149. تاريخ أسماء الثقات 220. التاريخ الكبير 6: 485. المراسيل 127. خلاصة تذهيب الكمال 154. مرآة الجنان 1: 293. الضعفاء والمتروكين لابن الجوزي 2: 68. المعارف 222. طبقات الحفاظ 71. الكامل في ضعفاء الرجال 5: 1876. الجرح والتعديل 3: 343. المغني في الضعفاء 1: 320. تاريخ الثقات 241. الكني والأسماء 2: 67. سير أعلام النبلاء 6: 13.


محمد بن فضيل بن عطاء المدني


محمد بن فضيل بن عطاء المدني، الكوفي.

إمامي.

المراجع:

رجال الطوسي 297. تنقيح المقال 3: قسم الميم: 172. خاتمة المستدرك 846. معجم رجال الحديث 17: 148. نقد الرجال 328. جامع الرواة 2: 175. مجمع الرجال 6: 22. منتهي المقال 293. منهج المقال 315.