بازگشت

المنهال بن عمرو


الأسدي، عده الشيخ بهذا العنوان من أصحاب الامام الحسين عليه السلام و من أصحاب الامام زين العابدين عليه السلام [1] روي عن الامام علي بن الحسين و الامام أبي جعفر و الامام أبي عبدالله عليهم السلام [2] و قد وثقه ابن معين و النسائي و غيرهما. [3] .


پاورقي

[1] رجال الطوسي.

[2] معجم رجال الحديث: 19 / 10.

[3] تهذيب التهذيب: 10 / 320.


اثر نماز، زكات، نيكوكاري و صبر در قبر


حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند:

چون مؤمن به گور خويش درآيد نماز در طرف راست او قرار گيرد و زكات در جانب چپش و نيكوكاري بر فراز سرش سايه افكند و صبر و شكيبايي در گوشه اي بايستد. پس، هر گاه دو فرشته مأمور سوال بر او درآيند، صبر به نماز و زكات و نيكوكاري گويد: هواي يارتان را داشته باشيد! اگر نتوانستيد من به ياريش مي آيم. [1] .


پاورقي

[1] كافي: 2 / 90 / 8، ميزان الحكمه: ج 10، ح 16268.


امام موسي الكاظم


سومين پسر امام جعفر صادق حضرت ابوالحسن موسي بن جعفر الكاظم است كه هفتمين كرسي نشين مسند ولايت است و چون در كتاب چهارده معصوم به اختصار و در كتاب مستقلي مفصل شرح حال آن بزرگوار را در دو مجلد نوشته ايم و چاپ و نشر يافته اينجا تكرار نمي كنيم.

شخصيت امام كاظم عليه السلام اين اندازه از نظر تعليم و تربيت مهم بوده است كه قريب يك ربع قرن مدرسه جعفري و دانشگاه بزرگ اسلام را بر پايه خود مستقر نگاه داشت و آنچه كه مكمل و متمم دروس و برنامه مدرسه جعفري بوده امام كاظم عليه السلام به مردم آموخت و تربيت شدگان مكتب جعفري را به كمال رسانيد.

چون در برنامه عصر امام صادق در اين مكتب توجه شود مي بينيم تمام مواد برنامه قبلي را تعقيب و تدريس و تعليم فرموده است.


الاذن


في الاذنين الدية، و في كل واحدة النصف، تماما كالعينين و المنخرين.. و لا فرق بين الاذن الصحيحة، و بين الصماء، لأن قوة السمع شي ء، و الاذن شي ء آخر، فقد يكون للانسان سمع بلا اذن، و قد يكون له اذن بلا سمع.. و يأتي عند



[ صفحه 351]



الكلام في المنافع، ان ذهاب السمع موجب للدية الكاملة، لأنه تماما كالعقل.

و اذا قطع بعضها اعتبرت مساحة المجموع من أصل الاذن، و ينسب المقطوع اليه، و تثبت الدية بالنسبة. قال صاحب الجواهر: بلا خلاف، لقول الامام الصادق عليه السلام: و ما قطع منها غير الشحمة فبحساب ذلك.


اجتر مودة الناس


أمالي الصدوق 88، المجلس 21، ح 7: حدثنا علي بن الحسين بن شاذويه المؤدب، قال: حدثنا محمد بن عبدالله بن جعفر بن جامع الحميري، قال: حدثنا أحمد بن محمد، عن أبيه، عن محمد بن أبي عمير، عن سيف بن عميرة، عن مدرك بن الهزهاز، قال: قال الصادق جعفر بن محمد عليه السلام:....

يا مدرك رحم الله عبدا اجتر مودة الناس إلينا فحدثهم بما يعرفون، و ترك ما ينكرون.



[ صفحه 352]




عليك بالصبر


أصول الكافي: 2 / 90 ح 9: علي بن ابراهيم، عن أبيه، عن جعفر بن محمد الاشعري، عن عبدالله بن ميمون، عن أبي عبدالله عليه السلام قال:...

دخل أميرالمؤمنين عليه السلام المسجد فاذا هو برجل علي باب المسجد كئيب حزين، فقال له أميرالمؤمنين عليه السلام: ما لك؟

قال: يا أميرالمؤمنين أصبت بأبي و أمي و أخي و أخشي أن أكون قد و جلت.

فقال له أميرالمؤمنين عليه السلام: عليك بتقوي الله و الصبر تقدم عليه غدا، و الصبر في الأمور بمنزلة الرأس من الجسد، فاذا فارق الرأس الجسد فسد الجسد، و اذا فارق الصبر الأمور فسدت الأمور.


تيجان الملائكة


[فروع الكافي 4 / 461، ح 4: عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن الحسين بن علي العقيلي، عن علي بن أبي علي اللهبي، عن أبي عبدالله عليه السلام قال:...].

عمم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم عليا عليه السلام بيده، فسدلها من بين يديه و قصرها من خلفه قدر أربع أصابع، ثم قال: أدبر فأدبر، ثم قال: أقبل فأقبل، ثم قال: هكذا تيجان الملائكة.


نوم الغداة


بحارالأنوار 13 / 1182، ح 18: عن التهذيب، قال الامام الصادق عليه السلام:...

نومه الغداة مشومة تطرد الرزق، و تصفر اللون و تغيره و تقبحه، و هو نوم كل مشوم، ان الله تعالي يقسم الأرزاق ما بين طلوع الفجر الي طلوع الشمس، و اياكم و تلك النومة، و كان المن و السلوي ينزل علي بني اسرائيل من طلوع الفجر الي طلوع الشمس، فمن نام تلك الساعة لم ينزل نصيبه، و كان اذا انتبه فلا يري نصيبه احتاج الي السؤال و الطلب.


ولادت حضرت فاطمه چگونه بود؟


مفضل بن عمر گويد: به امام صادق - عليه السلام - عرض كردم: ولايت حضرت فاطمه - سلام الله عليها - چگونه بود؟

حضرت فرمود: بله، هنگامي كه رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - با خديجه - سلام الله عليها - ازدواج نمود، زنان مكه از خديجه فاصله گرفتند، و از آن پس نه بر او وارد مي شدند، و نه به او سلام مي كردند، و نه مي گذاشتند زني بر او وارد شود، لذا ايشان را وحشتي فرا گرفت، و ناراحتي و نگراني او به خاطر پيامبر - صلي الله عليه و آله و سلم - بود.

و هنگامي كه به فاطمه - سلام الله عليها - حامله شد از درون شكم مادر با او سخن مي گفت، و او را دلداري مي داد، و خديجه - سلام الله عليها - اين مطلب را از رسول اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - پنهان مي كرد.

ولي يك روز هنگامي كه رسول اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - بر خديجه - سلام الله عليها - وارد شد شنيد خديجه - سلام الله عليها - با فاطمه - سلام الله عليها - سخن مي گويد، به خديجه فرمود: خديجه؛ با چه كسي سخن مي گويي؟

خديجه گفت: بچه اي كه در شكمم مي باشد با من سخن مي گويد، و مرا



[ صفحه 309]



دلداري مي دهد.

حضرت رسول - صلي الله عليه و آله و سلم - فرمود: اي خديجه؛ اين جبرئيل است كه مرا خبر مي دهد، و مرا بشارت مي دهد كه او دختر است، و او داراي نسلي طاهر و پاك و با ميمنت است، و خداي تبارك و تعالي نسل مرا از او قرار خواهد داد، و از نسل او اماماني قرار خواهد داد، و آنها را جانشينان خود در زمين پس از انقطاع وحي خود قرار خواهد داد.

خديجه بر همين حالت بود تا اينكه ولادت فاطمه - سلام الله عليها - فرا رسيد، خديجه - سلام الله عليها - به سوي زنان قريش و بني هاشم قاصدي فرستاد كه بيائيد تا قيام كنيد به آنچه زنان به آن - به هنگام زايمان - قيام مي كنند.

آنان پاسخ فرستادند: كه شما ما را نافرماني كرديد، و كلام ما را قبول ننمودي، و با محمد - صلي الله عليه و آله و سلم - يتيم ابوطالب ازدواج كردي در حالي كه او فقير و بي پول بود، پس ما نمي آئيم، و ما از براي تو هيچ كاري نخواهيم كرد.

حضرت خديجه از اين بابت غمگين شد، و لذا در اين حال بود كه چهار زن بر او وارد شدند كه گندمگون و قد بلند بودند، مثل اينكه زنان و بانوان بني هاشم بودند.

خديجه از ديدن آنان ترسيد و وحشت كرد، ولي يكي از آنان گفت: اي خديجه؛ محزون مباش پروردگارت ما را به سوي تو فرستاد و ما خواهران تو هستيم، من ساره و اين آسيه دختر مزاحم - كه همراه تو در بهشت است -، و اين مريم دختر عمران، و اين كلثوم خواهر موسي بن عمران است، خداوند ما را به نزد تو فرستاد، تا آنچه زنان به هنگام زايمان براي زنان انجام مي دهند، انجام دهيم.

سپس يكي از آنان در طرف راست خديجه، و ديگري در طرف چپ، و سومي مقابل او، و چهارمي در پشت سر او نشستند، و فاطمه زهرا - سلام الله عليها - پاك و پاكيزه متولد شد.

و هنگامي كه زهرا - سلام الله عليها - روي زمين قرار گرفت نوري از او درخشيد كه



[ صفحه 310]



وارد خانه هاي مكه شد، و هيچ نقطه اي از شرق و غرب زمين نبود مگر اينكه آن نور در آنجا درخشيد.

و بيست نفر از زنان بهشتي (حور العين) وارد شدند كه به دست هر كدام از آنها طشتي و آفتابه اي بهشتي بود، و در آن آفتابه آبي از كوثر قرار داشت، و آن بانوئي كه مقابل خديجه نشسته بود آفتابه را گرفت و فاطمه - سلام الله عليها - را با آب كوثر شستشو نمود، و دو عدد پارچه سفيد كه از شير سفيدتر، و بوي عطرش از مشك و عنبر خوشبوتر بود بيرون آورد، در يكي از آنها فاطمه - سلام الله عليها - را پيچيد و ديگري را مقنعه او قرار داد، سپس با او سخن گفت، حضرت به سخن درآمد و شهادتين را اجرا كرد و فرمود:

«أشهد أن لا اله الا الله و أن أبي رسول الله سيد الأنبياء و أن بعلي سيد الأوصياء و ولدي سادة الأسباط».

يعني: شهادت مي دهم كه خدائي نيست جز الله، و پدرم رسول الله سرور پيامبران، و شوهرم علي سرور اوصياء، و فرزندانم سروران اسباط و نواده هايم هستند.

سپس بر همه سلام داد، و هر كدام از آن زنان را با نام خود خواند، و آنان با او خنديدند و حور العين به همديگر بشارت دادند، و اهل آسمان به همديگر ولادت فاطمه زهرا - سلام الله عليها - را بشارت دادند، و در آسمان نوري پديدار گشت كه فرشته ها پيش از آن نظير آن را نديده بودند.

و آن زنان گفتند: اي خديجه؛ بگير زهرا را پاك و پاكيزه و با ميمنت و با بركت، خدا به او و فرزندانش بركت بدهد.

خديجه با خوشحالي و شادي او را گرفت، و پستان خود را در دهان او نهاد، شير فراوان سرازير شد. و فاطمه - سلام الله عليها - در هر روز به اندازه يك ماه، و در هر ماه به اندازه يك سال كودكان ديگر رشد مي كرد. [1] .



[ صفحه 311]




پاورقي

[1] امالي صدوق: ص 593 ح 1.


اسماعيل بن عبد الرحمن (السدي)


أبو محمد إسماعيل بن عبد الرحمن بن أبي كريمة، وقيل ابن أبي ذؤيب



[ صفحه 171]



القرشي، الهاشمي بالولاء، العتابي، الكوفي، الأعور، المعروف بالسدي الكبير، نسبة إلي سدة مسجد الكوفة حيث كان يبيع المقانع فيها. من مشاهير المحدثين، وكان تابعيا، مقرئا، مفسرا، عارفا بالوقايع وأيام الناس، وله (تفسير القرآن). وصفه بعض العامة بالصدق ووثقوه، وضعفه آخرون منهم. روي كذلك عن الامامين السجاد عليه السلام والباقر عليه السلام. روي عنه سماك بن حرب، وسفيان الثوري، وشعبة بن الحجاج وغيرهم. توفي سنة 127، وقيل سنة 129.

المراجع:

رجال الطوسي 82 و 105 و 148. تنقيح المقال 1: 137. خاتمة المستدرك 783. معجم رجال الحديث 3: 148. معجم الثقات 251. جامع الرواة 1: 98. نقد الرجال 45. مجمع الرجال 1: 216. أعيان الشيعة 3: 378. الكني والألقاب 2: 280. روضات الجنات 2: 9. هدية الأحباب (فارسي) 148. الذريعة 4: 276. تأسيس الشيعة 326. توضيح الاشتباه 60. سفينة البحار 1: 611. منتهي المقال 56. العندبيل 1: 44. منهج المقال 57. أضبط المقال 468. و 515. تقريب التهذيب 1: 71. تهذيب التهذيب 1: 313. ميزان الاعتدال 1: 236. لسان الميزان 7: 178. معجم الأدباء 7: 13. ذكر أخبار أصبهان 1: 204. خلاصة تذهيب الكمال 30. اللباب 2: 110. الأنساب 295. النجوم الزاهرة 1: 308. هدية العارفين 1: 206. شذرات الذهب 1: 174. التاريخ الكبير 1: 361 و 362. طبقات الداودي 1: 110. العبر 1: 165. معجم المؤلفين 2: 276. أعلام الزركلي 1: 317. مرآة الجنان 1: 269. الكامل في ضعفاء الرجال 1: 274. الجرح والتعديل 1: 1: 183. الضعفاء الكبير 1: 87. تهذيب الكمال 3: 132. تاريخ أسماء الثقات 50. تاريخ الثقات 105. المغني في الضعفاء 1: 83. أحوال الرجال 48. سير أعلام النبلاء 5: 264. الطبقات الكبري 6: 323. تاريخ الاسلام 5: 43. طبقات ابن خياط 163. الثقات لابن حبان 4:



[ صفحه 172]



18 و 20. الاكمال 4: 567.


طربال بن جميل الكوفي


طربال بن جميل الكوفي.

إمامي.

المراجع:

رجال الطوسي 222. تنقيح المقال 2: 108. خاتمة المستدرك 813. معجم رجال الحديث 9: 160. نقد الرجال 175. جامع الرواة 1: 420. مجمع الرجال 3: 229. منهج المقال 185.


محمد بن عيسي بن أبي منصور


محدث. روي عنه سعدان بن مسلم.

المراجع:

تنقيح المقال 3: قسم الميم: 167. معجم رجال الحديث 17: 109. جامع الرواة 2: 165.