بازگشت

يگانه مرجع


مذاهب غير اسلامي




شهرهاي اسلامي ميدان تاخت و تاز ادياني بود كه اربابان آنها درزمان پيامبرصلي الله عليه وآله تسليم اسلام شده بودند. اينك در اثر بي توجهي حكام به مسايل شريعت آنها تحت رهبري مراكز ديني خود درغرب و شرق به نشر مباحث خود و حتي ارتباط با دربار و دادن هديه، شراب و فحشاء به سلاطين آزادانه به تلاش پرداختند.




عصر امام صادق(ع) عصري است كه در قلمرو اسلام فرق متعددي سر برآوردند و متوليان اديان ديگر آزادانه اعلام موجوديت كرده و حتي بامسلمين اصطكاك پيدا كردند. عليه اسلام و منطق آن بحث ها برپا داشتند. دستگاه زمامدار هم ازاين جريان ناراضي نبود زيرا توانسته بود وسيله سرگرمي واشتغال خاطري براي طرفين فراهم كند و خود بدون تشويش و نگراني به تقويت پايه هاي قدرت و عيش و خوش گذراني بپردازد حتي پاره اي از اسناد نشان مي دهد كه آنها خود به اين خط و جريان دامن مي زدند.


بروز افسانه ها و اساطير




بر اثر اين مسامحه و سهل انگاري چه افسانه ها و موهوماتي كه از نو زنده شده و چه خرافاتي كه از نو سر برآوردند. تلاش هايي كه رسول خدا صلي الله عليه وآله و ائمه هدي بكار برده بودند در معرض پايمال شدن بود. در اثر بي مايگي زمامداران، عدم پاي بندي آنها به اسلام، عدم تعهد آنها، عدم سرمايه گذاري و تلاش در جهت حفظ مباني ديني و تعاليم الهي، بهم ريختگي و آشفتگي فوق العاده اي درجامعه پديد آمد.


علني شدن الحاد




براثر بي توجهي زمامداران به اسلام و عدم پاي بندي آنها به مقدسات و نيز فرار از مسوؤليت خود در امر پاسداري از اسلام، الحاد و زندقه در كشور اسلامي رخ عيان كرد و ترويج شد. سران كفر و زندقه آزادانه به نشر اباطيل پرداخته و شرارتهاي زيادي ازخود بروز مي دادند، زنادقه و ملحدان كه منكر خدا و اساس اديان بودند با آزادي كامل به بيان آراء و نظرات خود مي پرداختند و حتي درمسجد النبي و درمسجد الحرام به دور هم مي نشستند و حرفهاي خود را مطرح مي كردند. در عصر امام(ع) بحث ازماديت بسيار بود. اينان در مسلمين آن عصر القاء شبهه مي كردند و مردم مستضعف را هم توان بحث و اظهار نظر با آنان نبود. دستگاه زمامدار هم كه كاري به كار آنها نداشت درنتيجه آنها بودند و اين همه ميدان داري و عرض وجود در جامعه. ازسوي ديگر مبلغان ديني و واعظان وابسته به دربار و وعاظ السلاطين بودند كه آنها را هم نه سواد و دانشي براي بحث و اظهار نظر بود و نه التفاتي به اينگونه مباحث.


امام تنها مرجعي بود كه شايستگي همه جانبه اي براي دفاع از مقدسات داشت ولي محدود و آزادي او تحت شرايطي خاص بود.


كتب الحادي




صنعت چاپ نبود ولي دست نوشته ها فراوان بودند و ازسوي ملحدان و زنادقه دست به دست مي گشتند. آنها سعي داشتند نظرات خود راترويج كنند. كتب و نوشته ها در اين باب بسيار بود و هر فرقه اي سعي داشت مردم را بسوي اعتقادات خود دعوت كند. به علت خالي بودن ميدان از يك سو و جهل مسلمين از سوي ديگر اربابان اين عقايد الحادي از فرصت استفاده كرده و سعي داشتند مردم را به سوي خود متوجه كنند.




رسوايي كارشان بحدي رسيد كه امام درباره شان فرمود: اينان حتي درخور نام انسانيت نيستند. آري ممكن است فردي رأي و نظر خلاف حقي داشته باشد ولي اگر بتواند براي آن منطقي ارائه كند آن سخن در خور شنيدن است ولي اينان سعي داشتند از راه فريب و با استفاده از بي خبري مردم به پيش روند و در چنين وضعيتي بود كه نياز جامعه به وجود كسي چون امام صادق عليه السلام آشكارتر مي شد.


مواضع بني عباس




بني عباس درآغاز كار راجع به اين خط و برنامه به يك گونه عمل مي كردند و پس از استقرار در زمامداري به گونه اي ديگر. درابتداي كار، بني عباس به دين مردم كاري نداشتند بلكه فقط سعي براين بود از طريق برانگيختن عواطف نسبت به اهل بيت عليهم السلام و فرياد مظلوميت برآوردن و اعلام موضع در قبال رفع ظلم وستم، بني اميه راسركوب و خود را محق جلوه دهند. كيست كه نداند بني عباس به بركت نام اهل بيت عليهم السلام به موقعيت و مقام رسيدند؟ اگرچه اينان نمك خوردند و نمكدان شكستند.




پس از استقرار در مقر زمامداري موضعشان عوض شد و سعي داشتند شبهات و القائات را رواج دهند و غرضشان اين بود اگر زنادقه و ملحدان در بحث و جدال موقعيتي بدست آورند آنها همين را در نزد خاندان پيامبر صلي الله عليه وآله علم كنند و آنان را به رخ بكشند كه شماها قادر به اثبات حقانيت دين نيستيد و اگر اهل بيت عليهم السلام در بحث موفق شدند اقل مسأله اين است كه آنها سرشان با ملحدان و زنادقه گرم باشد و كاري به كار زمامداران و سياستمداران نباشد و در نتيجه اينان بي دردسر حكم برانند و اين بود معني سياست و زرنگي شان!!




آنها در اجراي اين خط سياسي حتي با زنديقان و ملحدان به اسم آزادي بيان كنار مي آمدند ولي با امام صادق عليه السلام كنار نمي آمدند. دعوت كفرآميز مانوي و مزدكي برايشان سنگين نبود ولي سخن امام صادق عليه السلام براي آنان غيرقابل تحمل بود!!!



پاورقي

منبع: كتاب احياگر تشيع