ولايت پذيري و ولايت مداري شيعه
يكي ديگر از انتظارات امام صادق(عليهالسلام) از شيعيان اين است كه نسبت به امامان خويش معرفت و شناخت داشته باشند و بعد از شناخت، با دل و جان، ولايت آنها را بپذيرند و سراپا تسليم فرامين آن بزرگواران باشند، و آن چنان به ولايت اهل بيت دلبسته باشند كه شادي و خزن خود را، خوشي و ناخوشي و تمام لذائذ و شدائد زندگي را با ولايت و محبت ائمه اطهار(عليهمالسلام) پيوند زنند.
بايد محبت اهل بيت، در دل و جانشان رسوخ كرده باشد چرا كه تمام گفتار و كردار، و عكس العملها را با ولايت و محبت آنها ميسنجند.
امام صادق(عليهالسلام) در اين زمينه ميفرمايد: «خداوند شيعيان ما را رحمت كند كه از زيادي سرشت ما آفريده شدهاند و با آب ولايت ما عجين گشتهاند، آنان به خاطر اندوه (و غصههاي) ما غمناك ميشوند و براي شادي ما شاد ميشوند.»(1)
البته هميشه اينگونه بوده و هست كه مدعيان ولايتمدار فراوانند ولي ولايت پذيران واقعي كم و اندك ميباشند. امام صادق(عليهالسلام) با تبيين علائم هر يك، صفوف ولايتمداران اصلي را از غيرش جدا فرموده است، آنجا كه ميفرمايد:
«شيعيان سه دستهاند، گروهي به وسيله ما زينت مييابند (و ما را وسيله عزت و آبروي خويش قرار ميدهند) و گروهي به وسيله ما ميخورند (و ما را وسيله درآمد زندگي دنيايي خويش قرار داده از اين طريق زندگي ميكنند و گروهي از ما و به سوي ما هستند با امنيت ما آرامش مييابند و با ترس ما ترسانند، بذر،(هاي كاشته نشده اسرار را) پخش نميكنند و در برابر جفاكاران خودنمايي ندارند، اگر پنهان باشند كسي سراغ آنها را نميگيرد و اگر آشكار باشند به آنها اعتنا نميشود (يعني شهرت گريز و بي نام و نشانند) آنها (بحقيقت) چراغهاي هدايتند(و راهنمايان خلق).
امام صادق(عليهالسلام) علاوه بر سفارشهاي مكرر بر ولايت پذيري و ولايتمداري شيعيان خويش، در مكتب تربيتي خويش شيعيان ولايي تربيت نموده و آنان را ولايت مدار بار ميآورد، در اين زمينه داستان عبدالله بن يعفور يكي از شيعيان با اخلاص و فداكار كه در پذيرش ولايت ائمه اطهار(عليهمالسلام) اسوهاي كامل و نمونهاي بارز براي تمامي شيعيان ميباشد، شنيدني است. او با همه عظمت علمي و موقعيت اجتماعي در برابر فرمان امام خويش تسليم محض بود.
امام صادق عليه السلام فرمود: «شيعيان سه دستهاند، گروهي به وسيله ما زينت مييابند (و ما را وسيله عزت و آبروي خويش قرار ميدهند) و گروهي به وسيله ما ميخورند (و ما را وسيله درآمد زندگي دنيايي خويش قرار داده از اين طريق زندگي ميكنند و گروهي از ما و به سوي ما هستند با امنيت ما آرامش مييابند و با ترس ما ترسانند، بذر،(هاي كاشته نشده اسرار را) پخش نميكنند و در برابر جفاكاران خودنمايي ندارند، اگر پنهان باشند كسي سراغ آنها را نميگيرد و اگر آشكار باشند به آنها اعتنا نميشود (يعني شهرت گريز و بي نام و نشانند) آنها (بحقيقت) چراغهاي هدايتند(و راهنمايان خلق).
وي روزي در حضور امام ششم نشسته بود و از وجود حضرتش بهره ميبرد، در اين بين عبدالله ضمن سخناني، كلامي را به امام(عليهالسلام) اظهار نمود كه مورد عنايت حضرت قرار گرفت، اين سخن كه از ژرفاي جان او و عمق ايمان وي ريشه ميگرفت، ميتواند درسي فراموش نشدني و الگويي مناسب براي تمام پيروان و دوستداران اهل بيت(عليهمالسلام) باشد.
عبدالله به امام صادق(عليهالسلام) عرض كرد: «سوگند به خدا! اگر اناري را از وسط دو نصف كني و بفرمايي كه نصف آن حلال و نصف ديگرش حرام است، مطمئنا گواهي خواهم داد كه: آنچه را گفتي حلال و نصف ديگرش حرام است، مطمئنا گواهي خواهم داد كه: آنچه را گفتي حلال، حلال است و آن نصفي را كه فرمودي حرام، حرام است (و هيچگونه اعتراضي نخواهم كرد) پس آن حضرت فرمود: خدا تو را رحمت كند، خدا تو را رحمت كند.»(2)
آري شيعه واقعي سراپا تسليم فرمان امام خويش ميباشد و هرگز اهل بيت را رها نخواهد كرد، چنان كه آن حضرت در جاي ديگر فرمود: «كذب من زعم انه من شيعتنا و هو متمسك بعروه غيرنا (3)؛ دروغ پنداشته آن كسي كه خود را شيعه ما ميداند ولي به ريسمان (سرپرستي و ولايت) غير ما (اهل بيت) چنگ ميزند» چرا كه رستگاري و سعادت ابدي جز در سايه پذيرش امامت امامان معصوم (عليهمالسلام) ميسر نيست.
امام صادق(عليهالسلام) فرمود: «بخدا قسم ما (همان) نعمتي هستيم كه خداوند به بندگانش عنايت فرموده و به وسيله ما رستگار شود آن كسي كه رستگار شده است (و به سعادت ابدي دست يافته است) و شيعه واقعي كسي است كه به دنبال امامان خويش باشند و پا جاي پاي آنها گذارند.(4)
امام صادق(عليهالسلام) فرمود: بخدا قسم ما نعمتي هستيم كه خداوند به بندگانش عنايت فرموده و به وسيله ما رستگار شود آن كسي كه رستگار شده است و شيعه واقعي كسي است كه به دنبال امامان خويش باشند و پا جاي پاي آنها گذارند
به همين دليل امام صادق(عليهالسلام) فرمود: «شيعه ما نيست كسي كه به زبان بگويد شيعه هستم ولي در عمل با ما مخالفت كند و آثار ما را زير پا گذارد، ولكن شيعه كسي است كه با زبان و دل با ما موافق باشد و آثار ما را پيروي كند و مانند ما رفتار نمايد، چنين كساني شيعه (واقعي) ما هستند.»(5)
پاورقي
1- شيخ محمد مهدي حائري، شجره طوبي(نجف، مكتبه الحيدريه)، ج 1، ص 3 .
2- رجال كشي، ص 249 .
3- ابي جعفر محمدبن بابويه الصدوق، فضائل الشيعه و صفات الشيعه، ص 45 .
4- بحارالانوار، ج 24، ص 51 .
5- وسائل الشيعه ج 11، ص 196.