بازگشت

جوان در كلام امام صادق(ع)




در مكتب مترقي اهل بيت توجه ويژهاي به جوانان و نوجوانان شده است و هر كدام از امامان معصوم(ع) به نوعي به اين گروه اجتماعي پرداختهاند.

آنچه پيش رو داريد، نگاهي گذرا به جوانان از ديدگاه حضرت صادق(ع) است.

هدايت جوانها

بعد از اينكه پدر محمد بن عبداللّه بن حسن در دوران عباسيان به شهادت رسيد و او دست به قيام زد و مردم را به سوي حق دعوت نمود، حضرت امام صادق(ع) به عنوان راهنمايي به او فرمود: «يا ابن اخي عليك بالشّباب ودع عنك الشّيوخ؛(1) اي فرزند برادرم! جوانان را درياب و پيران را رها كن!»

امام صادق(ع) در روايات ديگر نيز اين مسئله را بيان نمودهاند كه جوانها زودتر حرف حق را ميپذيرند و به سوي خير و نيكي ميشتابند و آمادگي بيشتري دارند. از جمله، از اسماعيل بن عبدالخالق چنين نقل شده است كه من شنيدم حضرت صادق(ع) از ابوجعفر اَحوَل ميپرسيد: به بصره رفتي؟ گفت: بلي، فرمود: «اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به اين مرام چگونه يافتي؟ گفت: به خدا سوگند كه شيعيان اندكاند و تلاشهايي كردهاند، امّا آن هم اندك است.

آنگاه (امام صادق(ع) به او) فرمود: «عليك بالاحداث فانّهم اسرع الي كلّ خيرٍ؛(2) بر تو باد به جوانان(و به دنبال آنها رفتن) كه آنان در (پذيرش) هر نيكي و خيري با شتاب ترند.»

تجربه پيروزي انقلاب اسلامي و حضور جوانان در صحنههاي مختلف، و جذب شدن آنان به اسلام و انقلاب و روحانيت و رهبري انقلاب، و همين طور حضور تمام عيار جوانان در صحنههاي مختلف جنگ تحميلي، دوران سازندگي و پيشرفتهاي علمي، مهر تأييدي است بر مضامين احاديثي كه مطرح گشت.

جوان و كسب دانش

فراگيري دانش در جواني همچون نقشي است بر سنگ كه تا پايان عمر، انسان را همراهي ميكند، از اينرو هر كس هرچه دارد، از جواني دارد، به همين سبب است كه پيشوايان ديني سخت بر اين مسئله سفارش كردهاند كه در جواني دنبال علم و دانش باشيد.

در كلام الهي نيز دوره جواني، دوره منحصر به فردي است. آنجا كه در قرآن كريم ميفرمايد: «و لمّا بلغ أشدّه و استوي آتيناه حكماً و علماً؛(3) چون به حدّ رشد و كمال خويش رسيد، به او علم و حكمت عطا كرديم.»

امام صادق(ع) در تفسير آن فرمودهاند: «اشدّه ثماني عشره سنهٌ و استوي التحي؛(4) اشدّ يعني هجده سالگي و استوي يعني ريش درآورد.»

امام صادق(ع) ميفرمايند: «لست احبّ ان اري الشّابّ منكم الّا غادياً في حالين امّا عالماً او متعلّماً فان لم يفعل فرّط و ان فرّط ضيّع فان ضيّع اثم و ان اثم سكن النّار والّذي بعث محمّداً بالحقِّ؛(5) دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببينم: دانشمند يا دانشجو. اگر (جواني) چنين نكند، كوتاهي كرده و اگر كوتاهي كرد، تباه ساخته و اگر تباه ساخت، گناه كرده است و اگر گناه كند، سوگند به آنكه محمد(ص) را به حق برانگيخت، دوزخ جايگاه او خواهد شد.»

به همين سبب است كه جوانان بايد از عمر خويش استفاده كافي ببرند تا بعداً پشيمان نگردند.

جوان و عبادت

بهترين دوران براي رشد معنوي و بالندگي روح انسان، دوران جواني است. انبياي بزرگوار كه لياقت دريافت وحي و افتخار رسيدن به نبوت را پيدا كردند، بر اثر عبادتهاي دوران جوانيشان بود.پيامبر اكرم(ص) فرمودهاند: «خداوند بزرگ به جوان عبادت پيشه، نزد فرشتگان افتخار ميكند، در حالي كه ميفرمايد: بندهام را بنگريد! براي من خواستههاي نفس خود را كنار نهاده است.»(6)

حضرت صادق(ع) نيز بر اين امر تأكيد نموده است، آنجا كه فرمود: «انّ أحبّ الخلائق الي اللّه تعالي شابٌّ حدث السّنّ في صورهٍ حسنهٍ جعل شبابه و ماله في طاعه اللّه تعالي ذاك الّذي يباهي اللّه تعالي به ملائكته فيقول عبدي حقّاً؛(7) به راستي كه دوست داشتنيترين مردم نزد خداوند، جوان كم سال و خوش سيمايي است كه جواني و زيبايياش را در راه فرمانبري از خداوند بزرگ قرار داده است. آنكه خداوند بزرگ به وي نزد فرشتگان افتخار ميكند و ميفرمايد اين بنده حقيقي من است.»

امام صادق(ع) كه بيش از ديگران به سخنان خويش عمل ميكرد، در جواني اهل بيشترين عبادت بود. ايشان ميفرمايند: «اجتهدت في العباده و انا شابٌّ فقال لي أبي يا بنيّ دون ما أراك تصنع فانّ اللّه عزّ وجلّ اذا أحبّ عبداً رضي عنه باليسير؛(8) در جواني بسيار در عبادت ميكوشيدم. پدرم به من فرمود: فرزندم! از آنچه انجام ميدهي، كم كن، زيرا خداوند عزيز و جليل اگر بندهاي را دوست بدارد، با عبادت كم هم از او خشنود ميگردد.»

آثار عبادت در جواني

عبادت در هر سنّ و سالي، آثار گرانسنگي دارد، امّا در جواني آثار و بركات ويژهاي به همراه خواهد داشت.

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمودند: پيامبر خدا، نماز صبح را با مردم خواند. سپس جواني را در مسجد ديد كه از شدّت بيخوابي سر ميجنباند. رنگش زرد بود، جسمش لاغر و چشمانش در كاسه سر فرو رفته بود. پيامبر(ص) به وي فرمود: جوان! چگونه صبح كردي؟

گفت: اي پيامبر! با يقين صبح كردم.پيامبر(ص) از سخنش شگفت زده شد و فرمود: هر يقيني حقيقتي دارد. حقيقت يقين تو چيست؟ گفت: اي پيامبر! يقين من همان است كه مرا اندوهگين ساخته و شبها بيدار نگاهم داشته و روزها (با روزهداري) تشنهام كرده است. خود را از دنيا و آنچه در آن است، رها ساختم. گويا بر عرش پروردگارم مينگرم كه براي رستاخيز برپا شده، و مردم براي حسابرسي از قبرها سر برآوردهاند و من در ميان آنانم.

پيامبر خدا به يارانش فرمود: او بندهاي است كه خداوند دلش را به نور ايمان روشن ساخته است. سپس فرمود: آنچه داري نگهدار!

جوان گفت: اي رسول خدا!برايم دعا كن كه همراه تو به شهادت نايل آيم!

پيامبر(ص) برايش دعا كرد. چيزي نگذشت كه در يكي از جنگهاي پيامبر شركت جست و پس از به شهادت رسيدن نه نفر، به شهادت رسيد و او دهمين نفر بود.»(9)

همراهي با پدر

از اموري كه حضرت صادق(ع) در مورد جوانان سفارش نمودهاند، اين است كه آنها نبايد همراهي پدر را رها كنند. خصوصاً در اين دوران كه دوستان ناباب و دزدان فكر و ايمان فراواناند كه بر ضرورت اين كار ميافزايد، چرا كه پدر دلسوز هميشه مواظب است كه خطر انحراف جوانش را تهديد نكند.

حضرت صادق(ع) فرمودهاند: «دع ابنك يلعب سبع سنين و يؤدّب سبع سنين و الزمه نفسك سبع سنين؛(10) بگذار فرزندت هفت سال بازي كند (و آزاد باشد) و هفت سال تربيت شود و هفت سال او را با خود همراه بدار.»

جوان و خوش اخلاقي

اخلاق نيك براي همه لازم، مفيد و مثمر ثمر است، چنان كه امام صادق(ع) ميفرمايند: «حسن الخلق من الدّين و هو يزيد في الرّزق؛(11) خوش خلقي بخشي از دين است و روزي را افزون ميكند.»

اما اين امر براي جوان زيباتر، مفيدتر و لازمتر است. ايشان در جاي ديگري چنين ميفرمايند كه هرگاه ورقه بن نوفل بر خديجه دختر خويلد وارد ميشد، به وي چنين سفارش ميكرد: «اعلمي أنّ الشّاب الحسن الخلق مفتاحٌ للخير مفلاقٌ للشّر؛(12) بدان كه جوان خوش اخلاق، كليد خوبيها و قفل بديها است...».

جوان و ازدواج

از مهمترين دغدغههاي دوران جواني، مسئله ازدواج است. هر جامعه كه امر ازدواج جوانها را به خوبي و سادگي حل نموده، كمتر دچار انحرافات است. و هر جامعهاي كه نسبت به اين امر بيتفاوت بوده، ضربههاي سختي از ناحيه انحرافات جنسي جوانان خورده است، به همين سبب، پيامبراكرم(ص) و امام معصوم(ع) طرحها و راهكارهاي مفيدي براي اين مسئله انديشيدهاند.

پيامبراكرم(ص) فرمودهاند: «هر جواني كه در سنّ كم ازدواج كند، شيطان فرياد بر ميآورد كه «واي بر من! واي بر من! دو سوّم دينش را از دستبرد من مصون نگه داشت.» پس بنده در يك سوّم باقي مانده، تقواي الهي پيشه سازد.»(13)

حضرت صادق(ع) نيز بر اين امر به عنوان يك راهكار مهم تأكيد دارند، آنجا كه ميفرمايند: «جواني از انصار به نزد پيامبر(ص) آمد و از نيازمندياش نزد ايشان شكوه كرد. پيامبر(ص) به وي فرمود:«ازدواج كن!»

جوان گفت: خجالت ميكشم بار ديگر نزد پيامبر(ص) باز گردم (و بگويم كه با دست خالي چگونه ازدواج كنم؟!) آن گاه مردي از انصار به وي رسيد و گفت: دختري زيبا دارم. پس آن را به ازدواج آن جوان درآورد. از آن به بعد، خداوند در زندگي او گشايشي ايجاد كرد. جوان نزد پيامبر آمد و داستان را باز گفت. آنگاه پيامبر خدا(ص) فرمود: اي جوانان! بر شما باد به ازدواج.»(14)

اين دسته از احاديث، اين حقيقت را ثابت ميكند كه در ازدواج، داشتن تمكّن مالي شرط نيست، بلكه حتي ممكن است ازدواج سبب تمكّن مالي نيز شود.

زمينهگاه در جواني

راز اينكه امامان ما اين همه بر امر ازدواج تأكيد داشتهاند، اين است كه با توجه به اينكه شهوت جنسي در دوران جوني در اوج خود قرار دارد، زمينه گناهان ناشي از آن بيشتر است و با عدم ازدواج، احتمال آلودگي به گناهان بيشتر است.

امام صادق(ع) فرمودهاند: «وقتي يوسف با همسر سابق عزيز(مصر) ازدواج كرد، او را باكره يافت. به وي گفت: چه چيزي تو را بر آن كار (زشت كه قبلاً نسبت به من كردي) واداشت؟

گفت: سه خصلت: جواني، ثروت و اينكه همسر نداشتم.(يعني پادشاه ناتواني جنسي داشت)(15) اين حديث نشان ميدهد كه يكي از عوامل انحرافات جنسي، عدم ارضاء صحيح ميل جنسي در دوران جواني است.

حضرت صادق(ع) در جاي ديگر فرمودهاند: «روز قيامت، زني زيبا آورده ميشود كه به خاطر زيبايياش فريب خورده است. زن ميگويد: خدايا! مرا زيبا آفريدي و گرفتار شدم. مريم آورده ميشود و گفته ميشود تو زيباتري يا اين؟او را زيبا قرار داديم و فريفته نشد. و نيز مرد(جوان و) زيبايي آورده شود كه به خاطر زيبايياش (در دوران جواني) فريفته شده است و ميگويد:پروردگارا! مرا زيبا آفريدي و چنين گرفتار زنان شدم. در اين هنگام يوسف(ع) آورده ميشود و به وي گفته ميشود: تو زيباتري يا اين؟ او را زيبا قرار داديم و فريفته نشد.»

سفارش به جوانان

حضرت صادق(ع) براي اصلاح جوانان توصيههاي مهم و كارسازي دارند كه به نمونه هايي اشاره ميشود:

الف. ايشان در حديثي ميفرمايند:«يا معشر الاحداث اتّقوا اللّه و لاتأتوا الرّؤساء دعوهم حتّي يصيروا أذناباً لاتتّخذوا و الرّجال و لائج من دون اللّه انا و اللّه خيرٌ لكم منهم ثمّ ضرب بيده الي صدره؛(16) اي گروه جوانان! تقوا پيشه كنيد و نزد رئيسان نرويد. رهايشان كنيد تا زماني كه از رياست بيفتند. مردان (شخصيّتهاي برجسته) را به جاي خداوند دوست همراز مگيريد. به خدا سوگند! من برايتان بهتر از آنان هستم. آن گاه با دست بر سينهاش زد(يعني به جاي ما به دنبال رهبران ستمكار نرويد).»

در اين حديث گرانسنگ حضرت به چند نكته اشاره نمودهاند:

1ـ تقوا و پاكي را پيشه سازيد.

2ـ به دنبال رؤسا و مقام داران نباشيد.

3ـ شخصيت زده نشويد.

4ـ ما را در زندگي رها نكنيد كه از هر نظر مصالح شما را تأمين ميكنيم.

ب. آن حضرت در جاي ديگر، سخنان لقمان به فرزند جوانش را به عنوان سفارش به جوانان نقل نموده است. آنجا كه ميفرمايد: «يا بنيّ ايّاك و الضّجر و سوء الخلق و قلّه الصّبر فلايستقيم علي هذه الخصال صاحب و الزم نفسك التّؤده في امورك و صبّر علي مؤونات الاخوان نفسك و حسّن مع جميع النّاس خلقك؛(17) فرزندم! بپرهيز از گرفتگي و بد خُلقي و ناشكيبايي، چرا كه با اين خصلتها، دوستي استوار نميماند. آرامش و وقار را در كارهايت حفظ كن و خود را بر هزينه كردن براي برادران وادار و با تمام مردم اخلاقت را نيكو ساز.»

پاورقي



1. كافي، محمد بن يعقوب كليني، بيروت، دارصعب و دارالتعارف، 1401 ق، ج 1، ص 362، ح 17.

2. همان، ج 8، ص 93، ح 66.

3. سوره يوسف، آيه 22.

4. معاني الاخبار، ابن بابويه قمي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1361 ش، چاپ اوّل، ص 226.

5. امالي، طوسي، قم، دارالثقافه للنشر،1414 ق، ص 303، ح 604.

6. ر.ك: كنزالعمّال، متقي هندي، بيروت، مؤسسه الرساله، ج 15، ص 776، ح 43057.

7. اعلام الدين، حسن ديلمي، قم مؤسسه آل البيت، ص 120.

8. اصول كافي، ج 2، ص 87، ح 5.

9. ر.ك: كافي، ج 2، ص 53؛ ترجمه اين حكمت نامه جوان، ص 400 و 401.

10. من لايحضره الفقيه، صدوق، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، ج 3، ص 492، ح 4743.

11. تحف العقول، علي بن شعبه، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1404 ق، ص 373.

12. الامالي، شيخ طوسي، ص 302، ح 598.

13. ر.ك: بحارالانوار، ج 103، ص 221، ح 34.

14. ر.ك:كافي، ج 5، ص 330، ح 3.

15. ر.ك: بحارالانوار، ج 12، ص 296، ح 79.

16. بحارالانوار،ج 24، ص 246، ح 5؛ تفسير العياشي، ج 2، ص 83، ح 32.

17. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 373، ح 5762.