بازگشت

امام صادق(ع) و منجم عراقي


امام صادق(ع) نظراتي پيرامون نور، مقدار شعاع،حركت نور، گردش افلاك ابراز داشته كه امروزه برخي از آنها به اثبات رسيده وبرخي ديگر همچنان در پرده ابهام باقي است. وي در اين راستا با دانشمندانفن نجوم به بحث و مذاكره پرداخته و به نواقصي كه سيستم و مدل هياتبطلميوسي داشته، اشاره كرده است. از جمله:

روزي يك دانشمند فلكي به نام «هشام» از عراق - ظاهرا از شهر واسط - برامام صادق(ع) وارد شده و در اين زمينه به گفتگو پرداخته است. امام صادق(ع)

از او درباره منظومه شمسي، حركت، سيارات و... سوال كرده او پاسخ داده درعراق از من دانشمندتر به علم نجوم وجود ندارد.

امام(ع) ميپرسد گردش فلك نزد شما [عراقيها با توجه به سابقه ديرينهاي كهعلم نجوم در سرزمين عراق و بابل داشته] چگونه است؟

«هشام» گويد: كلاه خويش از سر بر گرفتم و به گردش درآوردم.

امام صادق(ع) ميفرمايد: اگر واقعا چرخش و گردش فلك اينگونه است كه توترسيم كردي، پس چرا بناتالنعش [ دب، ملاقه، خرس] و ستاره جدي [مشهور بهستاره قطبي] و فرقدان [دو ستاره روشن از مجموعه دب اصغر كه در بخش مقدم وسر بناتالنعش صغري قرار گرفتهاند] در هيچ روز از روزگاران، در جانب و سمتقبله [جنوب] ديده نشده گردش كنند؟

گويد گفتم: سوگند به خدا من تاكنون چنين چيزي نشنيده و اهل حساب [منجمان وتقويمنگاران] آن را ذكر نكردهاند.

امام صادق(ع) از اين به بعد سوالهاي شگفتي به عمل آورده كه تا اين زمان وعصر ما هم بسياري از آنها هنوز حل نشده است، از جمله:

آرايش «زهره» نسبتبه نور آن چند درجه است؟

گويد گفتم: به خدا سوگند نه من چنين ستارهاي شنيده و ميشناسم و نه از مردمشنيدهام درباره آن گفتگو كنند.

امام فرمود: سبحانالله بهطور كلي يك كوكب را از حساب ساقط كردهايد پسمحاسبات شما بر چه پايهاي است؟

سخن امام ميرساند كه تا آن زمان «زهره» را به عنوان يكي از سياراتخانواده منظومه شمسي به حساب نميآوردهاند و يا حد اقل اين منجم از وجود آنبيخبر مانده و امام(ع) او را متذكر اين نكته زيبا ساخته است.

امام صادق(ع) سپس سوال ميكند، نور زهره نسبتبه نور ماه چند درجه است؟

گويد گفتم: چنين چيزي را جز خداي عزوجل كسي به آن آگاه نيست.

امام صادق(ع) ميفرمايد: نور ماه نسبتبه نور خورشيد چند درجه است؟

گويد: اين را هم نميدانم. امام(ع) فرمود: راست گفتي.

گفتني است كه امام صادق(ع) تاكنون درباره فيزيك نور ستارگان سيار و مقايسهنور آنها و تفاوت نور آنها، و سنجش نور آنها با خورشيد سخن ميراند. امروزهدر اين باره سخنها زياد گفته شده، و مباحث مفصلي پيرامون نور خورشيد وسيارهها به عمل آمده است كه از حوصله اين مقاله خارج است و بايد در جايديگر به تفصيل بدان پرداخت ولي يك نكته جالب را بايد خاطرنشان كرد. و آناين كه تا آن زمان و حتي زمانهاي بعد كسي درباره سنجش و مقايسه نور،اينگونه سخن نرانده و توجه كافي مبذول نداشته استبا اين كه جدا در خورانديشه و تامل است. امام صادق(ع) در ادامه اين نشست روي سخن را متوجهاحكام نجوم كرده و به راوي حديث (هشام خفاف منجم) فهمانده است كه احكامنجوم از محدوده انديشه منجمان خارج است و آنان تنها از درصد اندكي از آنبهرهمندند و اين پيامبران و اهل بيت و پيشوايان معصوم دين هستند كه عالمبه علم نجوم و احكام نجوم ميباشند از اينرو سوال فرمود: دو لشگر با هم بهپيكار برخاسته در اين لشگر منجم به حساب پرداخته و نتيجه محاسباتش نشانداده پيروزي از آن اوست، در لشگر مقابل هم منجم به حساب نشسته و پيروزي رااز آن خود به حساب ميآورد، سپس به جنگ ميپردازند و در نتيجه، يكي از ايندو لشگر نيروي مقابل را درهم شكسته و وادار به فرار ميسازد، پس علم نجومچه شد و كجا رفت؟ گويد: گفتم به خدا قسم نميدانم. فرمود: راست گفتي اصل وريشه حساب نجوم حق است [احكام نجوم صحيح است] ولي هيچكس جز آنان كه [اشارهبه پيامبر يا امام معصوم] مواليد و زايچههاي خلق را ميدانند از آن آگاهنيست (1).

چند نكته

1 - دانشمند عراقي در توجيه گردش حركت افلاك و گنبد دواراز توانائي شايسته برخوردار نبوده است، زيرا كلاه خود را به عنوان ماكتگردش سپهر به گونهاي چرخانده است كه بر پايه آن طي يك دوره گردش لازم آمده«جدي» به جانب قبله چرخيده و ديده شود، از اينرو امام(ع) اشكال كرد كهچرا ما آن را در سمت قبله نميبينيم؟ بديهي است عرض مدينه منوره يا زيستگاهامام صادق(ع) تقريبا در عرض 25 درجه شمالي واقع است و ستاره «جدي» - برفرض سيستم كلاه هيوي عراقي- بايد 25 درجه ازافق مدينه، ارتفاع به جانبقبله به خود بگيرد. هيوي عراقي اگر در توجيه حركت افلاك ماهر بود، بايد كلاهخويش را به گونهاي به چرخش ميآورد كه ستاره جدي در قطب قرار گيرد تا اشكالامام وارد نباشد و يا لااقل پاسخ دهد كه ستاره جدي در قطب عالم قرار گرفتهو نبايد به جانب قبله حركت كند تا ما آن را ببينيم.

2 - «زهره» يكي از بارزترين سيارات خانواده منظومه شمسي است و اطلاعنداشتن اين منجم از عضوي از اعضاي اين خانواده، سبب شگفتي امام صادق(ع) شدو فرمود: «سبحانالله فاسقطتم نجما باسره فعلي ما تحسبون» يك كوكب رابهطور كلي ساقط ساختيد پس پايه محاسبات شما بر چه چيزي استوار است؟ تعجبامام بيشتر به احكام نجوم ارتباط پيدا ميكند -نه در محاسبات هيوي روز وماه و سال شمسي و يا قمري- و از ديرباز نزد احكاميان نجوم «زهره» نقشزيبا و بسيار تعيين كننده بر عهده داشته است، زيرا ميگويند: همه سرور،خوشي، دوستي، مهر، محبت، الفت، طرب و شادي به زهره منسوب است و منجمي پيدانميشود كه او را از قلم بيندازد. 3 - منجم عراقي در بخش فيزيك كواكب بهويژه در زمينه نور و سنجش آن هيچ اطلاعي نداشته استبا اين كه از نقشسرنوشتساز درخشندگي كواكب و نور آنها كه امام بر آن تاكيد ورزيده، هرگزنميتوان چشمپوشي كرد. دانشمندان فن هيات به ويژه غربيها سخن امام صادق(ع)را بهتر از مسلمانان پيگيري كرده و به نتايجشنيدني دستيازيدهاند ازجمله: درخشش سطحي خورشيد (رخشانكره) در مقايسه با ماه در حالتبدر، 398000 برابر است.

اما زهره «ناهيد» مقدار بزرگي از نوري كه از خورشيد ميگيرد، بازتابميكند. يعني 80%درصد نوري را كه از خورشيد دريافت ميكند، به فضا بازميتابد، از اينرو روشنائي قابل توجهي نسبتبه ساير سيارات دارد،به ويژه كهناهيد هم به زمين نزديك است و هم به خورشيد و اين نزديكي، عامل ديگري برايدرخشندگي اين سياره بامدادي شده است.

ماه از مقدار نوري كه از خورشيد دريافت ميكند، تنها هفت صدم07/0 آن را بهفضا بازتاب ميدهد و ما آن را به شكل مهتاب در شبها خواهيم ديد. افزون براين، ماه همه انرژي جذب شده از خورشيد را به فضا تشعشع مينمايد.

يكي ديگر از ويژگيهاي نوري آن است كه با آن ميتوان فاصله سيارهها،ستارههاي دور و كهكشانهاي بسيار دور را به دست آورد، مثلا اگر يك علامتنوراني به ماه فرستاده شود و توسط سطح آن باز گردد، پس ازمدت زماني كه نورنياز دارد تا دو برابر فاصله زمين و ماه را بپيمايد، به زمين ميرسد. درآزمايشي، انعكاس امواج «رادار» با طول موج 300 سانتيمتر پس از فاصلهزماني تقريبي 56 2 ثانيه دريافت گرديد، بنابراين فاصله زمين تا ماه،فاصلهاي است كه نور با سرعت 105×3 ل ا (سيصدهزار) كليومتر در ثانيه در 1128 ثانيه طي كرده است. يعني 3*10^5*1/28 ح 384000 بنابراين ميتوان گفتشناساييخصيصههاي نور همان كارآمدي را دارد كه از روشهاي مثلثبندي جهت تعيين فاصلهسيارات استفاده ميشود. ميدانيم امروزه اندازهگيري ستارهها از طريق اختلافمنظر (پارالاكس) به وسيله مثلث، در فن هيات و نجوم از اهميت ويژهايبرخوردار است. زيرا بدون دانستن فاصله ستارهها تنها اطلاعات بسيار اندكيدرباره روشنائي، اندازه و توزيع آنها در فضا ميتوان به دست آورد.

فاصله خطي (برحسب كيلومتر) ستارهاي را كه پارالاكس آن معلوم است، به سادگيميتوان پيداكرد، چرا كه پارالاكس يك ستاره، زاويهاي است كه تحت آن «شعاعمدار زمين» از ستاره ديده ميشود، مثلا پارالاكس نزديكترين ستاره قنطورس(آلفا، سنتاوري Centauri ان) 751/0 قوسي است و چون واحد نجومي 1/5*10^8 (يكصد و پنجاه ميليون) كيلومتر است، فاصله ستاره مزبور از نسبت زير به دستميآيد:

قنطورس Pa /(3600*60*60) ح (1.5 *1052) /na

كيلومتر (2*0.751 ح 4.1 *10^13 /( 10^8 × 5.1 × 60 × 60 × 360درجه) a/a ح

همين روش مثلثبندي را وقتي درباره ماه بكار گيريم،نتيجه آن با رقم اول كه در اين باره داده شد، يكي است. يعني انحرافزاويهاي P تصوير و فاصله A به وسيله رابطه

زمين ماه: R/ 2 na ل 360 درجه/ P به يكديگرمربوطند، چنانچه در اين عبارت اختلافنظر، (پارالاكس) زمين مركزي را 57دقيقهيا 95/0 درجه قرار داده و شعاع زمين را 6370 ل ثكيلومتر در نظر بگيريمخواهيم داشت:

درجه )/ 360* Ra درجه 360 ح Ra/2na درجه / P درجه

و اين نتيجه مستقيم، آگاهي از ويژگيهاي نور است كه امام صادق(ع) بر آنتاكيد ورزيده است.

امام صادق(ع) و منجم يمن

يك دانشمند و منجم يمني كه خود را از خاندانيمعرفي كرده كه در علم نجوم صاحبنظرند و خود او نيز از هركس ديگر به اينعلم داناتر به حساب ميرود با امام صادق(ع) ملاقاتي داشته است.

امام صادق(ع) نخست از نسبت درجات نور مشتري به ماه، نور مشتري به عطاردپرسش بعمل آورده و او در پاسخ گفته است: نميدانم.

سپس فرموده است: آن كدام ستاره است كه وقتي طلوع كند شتران آماده جفتگيريميشوند؟ و آن كدام كوكبي است كه وقت طلوع، گاوان نيز بدان منظور آمادهميشوند؟ و آن كدام ستاره است كه طلوع آن با هيجان جفتگيري سگها ارتباطدارد؟ منجم يمني در پاسخ اين پرسشها گفت: نميدانم. امام صادق(ع) سپس ازامور شگفتآوري پرسيده است كه عقل هيچ بشري به پاسخ آن راه نيافته و شرح وتفصيل آن از حوصله اين مقاله و از عهده اين نگارنده خارج است (2).

اميد است در آينده دانش بشر تكامل يابد و از رمز و رموز اينگونه سخنانمعصومين پرده يا پردهها كنار رود، به اميد آن روز

پاورقي

1- محمد بن يعقوب كليني، روضه كافي، ص 351 - نشر آخوندي، تهران،بحار، 58، ص 243.

2- بحارالانوار، ج 58، ص 219.