بازگشت

تبديل شدن عكسهاي حيوانات به حيوانات واقعي


مي گويند: منصور دوانقي چند نفر فرستاد و هفتاد مرد از ساحران بابل را خواست. چون حاضر شدند به آنها گفت: «شما سحر را از عهد موسي عليه السلام از پدران خود به ميراث يافته ايد.

ابوعبدالله جعفر بن محمد نيز مثل شما ساحر و كاهن مي باشد، حال شما بر عليه او سحري بكنيد كه اگر موفق شويد، جايزه هاي بزرگي را به شما اعطاء مي نمايم. پس ايشان برخاستند و در مجلس منصور هفتاد صورت از صورتهاي شير را ساختند و هر يكي از آنها بر ساخته ي خود نشست تا با ورود امام صادق عليه السلام سحر خود را آغاز كنند. منصور نيز در تخت خود نشسته و تاج بر سر نهاده بود. سپس به حاجب خود گفت: «كسي را نزد ابي عبدالله بفرست و او را در اين ساعت حاضر كن.

چون امام صادق عليه السلام آمد به آن صاحبان سر نگاه كرد و از آنچه كه آنها ساخته بودند ناراحت و خشمگين گرديد. پس فرمود: «واي بر شما! مرا مي شناسيد؟ من آن حجت خدا هستم كه سحر پدران شما را در عهد موسي بن عمران باطل گرداند.»

سپس با صداي بلند، گفت: «اي صورتهاي شير! به فرمان خدا هر يك از شما، صاحبان خود را بگيريد.»

پس ناگهان آن صورتهاي شير، به شيري واقعي تبديل شده و هر كدامشان صاحب خود را گرفت و خورد.

منصور از ديدن اين صحنه بيهوش شد از تخت افتاد. چون به هوش آمد گفت: «اي اباعبدالله! ترا به خدا قسم مي دهم كه بر من رحم كني و مرا مورد عفو خويش قرار بدهي، من توبه مي كنم كه ديگر هرگز اين چنين كاري را نكنم.»

امام صادق عليه السلام فرمود: «عفو كردم.»

منصور گفت: «اي سيد و مولاي من! به صورتها بگو تا آن مردها را باز گردانند.»

حضرت فرمود: «هرگز، اگر عصاي موسي، سحره ي فرعون را بازگرداند صورتها نيز اين ساحران را باز مي گردانند.» [1] .


پاورقي

[1] خلاصة الأخبار.