استغاثه ي بزغاله و دراج
دراج، نام پرنده اي است
جابر مي گويد: در خدمت امام صادق عليه السلام بودم، پس با آن حضرت بيرون شديم، در راه ديديم كه مردي بزغاله اي را خوابانده است كه ذبح كند.
آن بزغاله چون امام صادق عليه السلام را ديد صيحه اي كشيد.
حضرت به آن فرمود: «قيمت اين بزغاله چند است؟»
او گفت: «چهار درهم.»
حضرت از كيسه خود چهار درهم بيرون آورد و به او داد و فرمود: «بزغاله را به حال خودش رها كن.»
پس گذشتيم، ناگاه بر خورديم به شاهيني كه عقب دراجي را گرفته تا آن را صيد كند. آن دراج صيحه كشيد. امام صادق عليه السلام با آستين خود به آن شاهين اشاره كرد و آن شاهين از صيد دراج گذشت و برگشت.
من گفتم: «من از شما امر عجيبي ديدم.»
حضرت فرمود: بلي! همانا آن بزغاله كه آن شخص او را خوابانده بود تا ذبح كند چون نظرش به من افتاد گفت: طلب مي كنم از خدا و از شما اهل بيت كه مرا از كشتن رهائي دهيد، و دراج نيز همين را گفت، و اگر شيعيان استقامت داشتند هر آينه به شما زبان حيوانات را مي شنوانديم.» [1] .
پاورقي
[1] خرايج.