بازگشت

كاشتن هسته ي خرما و رشد و ميوه دادن آن در يك لحظه


محمد بن مسلم مي گويد: نزد امام صادق عليه السلام بودم كه معلي بن خنيس با حال گريان، وارد شد، حضرت پرسيد: «چرا گريه مي كني؟!»

او گفت: «دم درب، جماعتي هستند كه خيال مي كنند شما بر آنها هيچ فضل و برتري نداريد و شما و آنان با هم مساوي هستيد.»

حضرت مدتي سكوت كرد و سپس يك طبق خرما خواست و از ميان آنها يك خرما برداشت و هسته اش را در آورد و آن خرما را خورد.

سپس آن هسته را نيز در زمين كاشت، ناگهان آن هسته در همان لحظه روييد و ميوه آورد.

بعد يكي از آن ميوه ها را دو نيمه كرد و خورد و از ميان آن، ورقه اي در آورد و به معلي داد و فرمود: «بخوان.»

پس معلي شروع به خواندن آن ورقه نمود. در آن نوشته شده بود: «بسم الله الرحمن الرحيم، لا اله الا الله، محمد رسول الله، علي المرتضي، الحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و الحجة بن الحسن.» [1] .


پاورقي

[1] اثبات الهداة.