بازگشت

زيد چه كرد؟


حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس از شما به بلايي مبتلا شود و صبر كند، در صبرش مثل اجر هزار شهيد است.

شيخ طوسي در كتاب مجالس از مهزم بن ابي برده ي اسدي نقل مي كند كه گفت:

آن گاه كه تازه زيد را به دار كشيده بودند؛ وارد مدينه شدم و خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيدم. هنگامي كه چشم حضرت به من افتاد، فرمود:

اي مهزم! زيد چه كرد؟ گفتم: به دار آويخته شد؛ فرمود: كجا؟ گفتم: در كناسه ي بني اسد، فرمود: در كناسه ي بني اسد او را بر سر دار ديدي؟ گفتم: بلي، پس حضرت گريه كرد به طوري كه زنهاي پشت پرده هم گريه افتادند.

آن گاه فرمود: به خدا! طلب ديگري هم از آنها نزد او مانده كه هنوز نگرفته اند؛ من هم چنان فكر مي كردم و مي گفتم: بعد از كشتن و دار كشيدن ديگر چه طلبي از او دارند؟

پس با حضرت وداع كرده و برگشتم تا به كناسه رسيدم. عده اي را ديدم كه جمع شده بودند. نزديك رفته و ديدم كه زيد را از چوبه ي دار عليه السلام پايين آورده اند و مي خواهند بسوزانند، گفتم: اين آن مطلبي است كه آن حضرت فرمود.