بازگشت

عاقبت بدگويي درباره ي حضرت علي


حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس تيغ سركشي و ستم بركشد، به همان تيغ كشته مي شود.

و از ابوالصالح كناني نقل مي كند كه گفت:

به حضرت صادق عليه السلام گفتم: ما همسايه اي همداني به نام جعد بن عبدالله داريم كه با ما مجالست مي كند و هنگامي كه ما حضرت علي عليه السلام را ياد مي كنيم، سخنهاي ناروا درباره ي او مي گويد، آقاي من! آيا اجازه مي دهي كه او را بكشم؟ حضرت فرمود: اي ابوالصباح اين كار را مي كني؟ گفتم: به خدا قسم آري؛ اگر اجازه دهي دامي براي او مي گسترم؛ هنگامي كه به دام افتاد، با شمشير به او حمله مي كنم و او را مي زنم تا جان دهد. حضرت فرمود: اي ابوالصباح! اين فتك است (يعني قتل از روي خدعه و غافلگيري است) و پيامبر صلي الله عليه و آله از اين گونه كشتن ها جلوگيري كرده؛ اي ابوالصباح! اسلام زنجير فتك است (يعني مانع از آن است) بلكه او را واگذار، به زودي ديگري از تو كفايت مي كند. ابوالصباح گفت: به كوفه برگشتم و بيش از هجده روز نگذشت كه براي نماز صبح به مسجد رفتم و پس از نماز تعقيب مي خواندم كه مردي با پا مرا تكان داد و گفت: اي ابوالصباح بشارت! گفتم: خدا تو را به خير بشارت بدهد، چه خبر است؟ گفت: ديشب جعد بن عبدالله در خانه اي كه در جبانه (نام چند محل در كوفه است) داشت خوابيده بود؛ وقتي خواستند براي نماز بيدارش كنند، او را مرده يافتند و مثل مشگ پر باد روي زمين افتاده، خواستند جنازه اش را از زمين بردارند، گوشت بدنش از استخوانش جدا مي شد، او را در پوستي جمع كردند و زير بدنش ماري پيدا شد. به هر حال او را دفن كردند.