بازگشت

غيبگويي حضرت باعث تشيع ما شد


حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: كوتاهي در سه چيز سبب ناكامي است: طمع بخشش از صاحب جود، همنشيني با دانشمند و جلب خشنودي بالا دست آن كه بر تو تسلطي دارد.

و از صفوان بن يحيي نقل مي كند كه:

جعفر بن محمد بن اشعث به من گفت: مي داني چرا ما شيعه شديم و علت اين كه اين مذهب را شناختيم چه بود؟ با اين كه صحبتي از آن نزد ما نبود و آن چه ديگران در اين باره مي دانستند ما نمي دانستيم؟ گفتم: علتش چه بود؟ گفت: منصور دوانيقي به پدر من محمد بن اشعث گفت: اي محمد مرد عاقلي را پيدا كن كه مأموريتي براي من انجام دهد. پدرم گفت: او را يافتم؛ اين فلان كس پسر مهاجر دايي من است. گفت: او را بياور. او را نزد منصور بردم. به او گفت: اي مهاجر! اين پول را بگير و به مدينه برو و به نزد عبدالله بن حسن بن حسن و عده اي از كسان او از جمله حضرت صادق عليه السلام برو و به آنها بگو: من مرد غريبي از اهل خراسانم و آن جا شما شيعياني داريد كه اين مال را براي شما فرستاده اند، و به اين شرط و اين شرط مقداري به هر يك بده؛ و هنگامي كه پول را گرفتند، بگو: من واسطه ام و دوست دارم قبض رسيد آن را بنويسيد كه خط شما را داشته باشم.

آن مرد پول را گرفت و به مدينه رفت، سپس نزد منصور بازگشت. محمد بن اشعث نيز آن جا بود. منصور گفت: چه خبر؟ گفت: همه را ملاقات كرده، پول را دادم و اين قبض رسيد آنها است؛ به جز جعفر بن محمد عليه السلام كه در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله خدمت ايشان رسيدم، نماز مي خواند، پشت سر حضرت نشستم تا نماز ايشان تمام شود و بعد آن چه به ديگران گفتم به ايشان نيز بگويم.

پس حضرت نمازش را زياد طولاني نكرد و سلام داد و فرمود: اي مرد! از خدا بترس و اهل بيت پيامبر را فريب نده كه تازه از چنگال بني مروان بيرون آمده و همه محتاج هستند. گفتم: خدا تو را شايسته دارد، مگر چه شده؟ حضرت سر مبارك خود را نزديك آورد و همه ي جرياني را كه بين من و تو بود، خبر داد؛ كه گويا مانند شخص سومي در مجلس حضور داشته است.

منصور گفت: اي پسر مهاجر! هر خاندان نبوتي محدثي دارند (محدث كسي است كه فرشته اي براي او حديث و اخبار غيبي و علومي را به او بياموزد) و امروز جعفر بن محمد عليه السلام محدث ما است و اين غيبگويي و معجزه موجب تشيع ما شد.