بازگشت

دعايي جهت دفع شر


حضرت امام صادق عليه السلام به عبدالله بن جندب فرموده است: با كساني كه از تو بالاترند ستيزه نكن و كساني را كه از تو پايين ترند مورد استهزاء و تمسخر قرار نده.

عبدالله ابي ليلي روايت مي كند كه روزي ابوجعفر دوانيقي مرا خواست و چون به مجلس او حاضر شدم گفت: تعجيل كنيد و امام جعفر را نزد من حاضر كنيد. خدا مرا بكشد اگر من او را نكشم. خدا زمين را از خون من آب دهد، اگر من زمين را از خون وي آب ندهم. پس از صاحب پرسيدم كه او چه كسي را مي خواهد.

گفت: جعفر بن محمد را، در حال گفتگو بوديم كه جماعتي آن حضرت را احضار كردند و پيش از آن كه پرده بردارند، آن حضرت را ديدم كه لب مبارك مي جنبانيد و چون ابوجعفر دوانيقي به او نگاه كرد، گفت: مرحبا يابن عمي يابن رسول الله و او را با كمال عزت و احترام در پهلوي خود نشانيد و گفت: طعام حاضر كنيد. من ديدم ابوجعفر خود لقمه در دهان آن حضرت مي گذاشت و بعد از ساعتي حضرت از آن مجلس برخاست و بيرون آمد.


من گفتم: اي حضرت، فداي تو گردم، تو محبت مرا نسبت به خود مي داني.

اين دوانيقي قصد كشتن تو را داشت و چون شما وارد شديد، لب مبارك مي جنبيد، شك ندارم كه دعا مي خوانديد، اگر صلاح مي دانيد آن دعا را به من تعليم دهيد تا چون نزد ايشان بروم آن دعا را بخوانم كه به صحبت ايشان مبتلا گشته ام.

حضرت فرمود: آن دعا اين است: ما شاءالله ما شاءالله لا يصرف السوء الا لله ما شاءالله ما شاءالله كل نعمة فمن الله ما شاءالله لا حول و لاقوة الا با الله.