بازگشت

ديدن عجايبي از دريا و آسمان


حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: يك فرد عبادتي را انجام مي دهد ولي در آن عمل طالب رضاي الهي نيست بلكه مي خواهد مردم او را به پاكي و نيكي ياد كنند و دوست دارد كار خوبش را به مردم بشناساند. چنين فردي با اين طرز تفكر شرك به خدا دارد.

داوود بن كثير روايت مي كند كه روزي نزديك ابي عبدالله عليه السلام نشسته بودم كه مردي پيش او آمد و گفت: يابن رسول الله به من خبر بده كه علم شما به كجا رسيده است؟ حضرت فرمود: سوال كن. گفت: به من از اين دريا خبر بده كه در آن چيست؟ حضرت فرمود: شنيدن به گوش را بيشتر دوست داري يا ديدن به چشم؟ گفت: ديدن به چشم. آن حضرت برخاست دست من و دست آن مرد را گرفت. رفتيم تا به كنار دريا رسيديم. حضرت چوبي در دست داشت. به دريا زد و فرمود: اي درياي موج زننده به فرمان حق تعالي آن چه در تو پنهان است بر ما ظاهر گردان.

پس دريا شكافته شد و درياي ديگر پديد آمد كه سفيدتر از برف، نرم تر از مسكه و شيرين تر از انگبين بود. گفتم: مولاي من! فدايت شوم، اين آب مخصوص كيست؟ حضرت فرمود: مخصوص حضرت قائم و اصحابش، به درستي كه قائم غايب گرداند اين آب را كه بر روي زمين است تا آن را نيابند، آن گاه به حقتعالي تضرع و زاري نمايند. پس اين آب را برايشان ظاهر گرداند تا از اين آب بياشامند. بعد از آن به آسمان نظر كردم. اسبهايي با زين و لجام ديدم كه بال داشتند. گفتم: اي حضرت فدايت شوم اين اسبها از كيست؟ فرمود: از قائم و اصحابش. آن مرد گفت: آيا من به يكي از اي اسبها سوار خواهم شد؟ فرمود: اگر از ياران وي باشي سوار خواهي شد. گفت: آيا از اين آب خواهم آشاميد؟ فرمود: اگر شيعه وي باشي بلي. بعد از آن حضرت چوب را بر دريا زدند و دريا به حالت اول باز آمد.