بازگشت

ساحران بابل و معجزه ي حضرت


حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: نفس خود را از آن چه برايش مضر است بازدار قبل از آن كه بميري و در آزادي جانت كوشش كن همان طور كه در طلب روزيت كوشش مي كني زيرا كه جانت در گرو اعمال تو است و جز با كوشش تو آزاد نخواهد شد.

نقل است كه منصور دوانيقي كسي را فرستاد تا هفتاد نفر از ساحران بابل را دعوت كند و گفت: جعفر بن محمد عليه السلام ساحر است. اگر شما سحر كنيد كه در مجلس من او خجل و شرمسار گردد، من به شما مالي عظيم دهم. گروهي حاضر شدند.

پس منصور كسي را دنبال حضرت امام محمدصادق عليه السلام فرستاد. آن حضرت چون به مجلس آمد و ساحران و صورتها را ديد فرمود: واي بر شما، مرا نمي شناسيد. من حجت آن خدايم كه سحر پدران شما را در عهد موسي باطل كرد. آن گاه حضرت در آن صورت ها نگريست و فرمود: هر يك صاحب خود را فرو بريد. به فرمان خداي عزوجل همان لحظه آن صورت ها از جاي خود جستند و هر كدام صاحب خود را فرو برد. منصور بيهوش شد و از تخت به زمين افتاد. چون به هوش آمد گفت: يا اباعبدالله توبه كردم. اين خطاي مرا عفو فرمائيد. حضرت فرمود: عفو كردم و منصور گفت: به صورت ها امر كنيد تا آن مردان را برگردانند. فرمود: هيهات، هيهات، اگر عصاي موسي آن سحر را رد كرد اين سباع [1] نيز رد كنند، اين امر محال است و بعد از اين هرگز ايشان را نخواهي ديد.



پاورقي

[1] درندگان.