بازگشت

فضل ائمه بر سايرين


حضرت امام صادق عليه السلام از جد گراميش علي عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: خداوند جميل است و جمال و زيبايي را دوست دارد و همچنين دوست دارد كه اثر نعمتهاي خود را در مردم مشاهده نمايد.

محمد بن مسلم روايت مي كند كه روزي نزد امام جعفر صادق عليه السلام بودم ناگاه معلي بن خنيس به گريه افتاد. آن حضرت سبب گريه را سؤال نمود. گفت: اي مولاي من! جماعتي در بيرون بودند، چنين اظهار نمودند كه حضرت تو و آباء گرام و اولاد عظام تو با ايشان در فضل مساويند و شما مطلقا فضل بيشتري نسبت به آنان نداريد.

آن حضرت ساعتي ساكت شد، بعد از آن سر بر آورد و طبق خرما طلبيد. از آن خرماها يكي را برداشت و نصف گردانيد و آن خرما را تناول نمود و دانه اش را در زير خاك پنهان كرد. همان ساعت حقتعالي به بركت آن حضرت از آن دانه درختي رويانيد و آن درخت قدي بلند كشيد و بسر [1] بسيار بار آورد.

آن حضرت يكي از خرماها را به دست مبارك چيده و به دو نصف كرد و از ميان آن ورقي پيچيده بيرون آورد و آن بسر را در دهان مبارك خود گذاشت، ورق را به دست معلي ابن خنيس داد و فرمود: بخوان. معلي آن ورق را گشود، بر آن ورق نوشته بود، بسم الله الرحمن الرحيم لا اله الا الله محمد الرسول الله علي المرتضي و الحسن و الحسين عليهماالسلام و اسم يك يك از ائمه معصومين تا حضرت صاحب عليهم السلام بر آن نوشته بود.



پاورقي

[1] خرماي نارس.