پا برهنه




گر فاطمه ز حالت صادق خبر شود

از گريه هاي نيمه شبش خاك تر شود



آن شب كه پا برهنه عدويش ز خانه برد

زهرا نبود تا كه معين پسر شود



بيند اگر چه پيكر او را به وقت غسل

شك نيست حال فاطمه افسرده تر شود



مادر كجا و ديدن زجر پسر كجا

ترسم كه باز فاطمه خونين جگر شود



موسي بن جعفر آن كه بود صاحب عزا

امشب شكسته دل به عزاي پدر شود



ديگر مگو رضا كه چه شد حال آن امام

زهرا از اين ملال خميده كمر شود