شمس هدا




مژده اي دل كه زالطاف خدا

سر زد از مشرق دين شمس هدا



نور حق صدر نشين افلاك

پاي بگذاشت بر اين عالم خاك



گشته نور دل اسلام پديد

شد جهان روشن از آن صبح اميد



هفده ي ماه ربيع است و جهان

شده از مقدم او رشك جنان



آمد آن حجت بر حق كه بشر

مي كند فخر به او تا محشر



اوست سر چشمه ي فيض داور

شجر علم از او بارآور



آن كه شد محكم از او پايه ي علم

داد الحق به جهان مايه ي علم



علم را خاك درش تاج سر است

باقر علم نبي را پسر است



اين يقين است در انديشه ي علم

كه خورد آب از او ريشه علم



محيي دين محمد بود او

منشي خالق سرمد بود او



محمد صفري زرافشان



از گنج ولايت گهري آمده است

در گلشن هستي ثمري آمده است



بفرست دمادم به جمالش صلوات

بر حضرت باقر پسري آمده است




صد شكر خدا را دلم از غم بري است

توحيديم، احمدم به پيغمبري است



دينم بود اسلام و كتابم قرآن

اثني عشري و مذهبم جعفري است