وقت سفر


جگرم زخمي زهر كينه شد

سينه ام پر از غم مدينه شد

دلم از شرار غم شعله وره

مادرم بيا كه وقت سفره

شد زمان سفرم، گشته پر خون جگرم، آه و صد واويلتا

عمر من آيينه ي رنج و بلاست

تو دلم يا مدينه ياكربلاست

ياد اون همه بلا مي سوزونم

من تو اين دنيا ديگه نمي مونم

مثل جدم غريبم، غربتش شد نصيبم، آه و صد واويلتا

يه روزي خونمو آتيش كشيدند

بچه ها به هر طرف مي دويدند

ياد خيمه هاي جدم افتادم

از غم و غصه ي زينب جون دادم

شعله ور شده دلم، ياد خون محملم، آه و صد واويلتا

كربلا توي دلم خيمه زده

غصه هاش هميشه همرام اومده

گر چه غصه هاي من يه عالمه

ولي قاتلم يه كوچه ي غمه

بيا اي تاج سرم، بيا و زود ببرم، آه و صد واويلتا