تكرار ظلم
قاتل من زهر شرر بار شد
قاتل مادر در و ديوار شد
باز هم تاريخ غم تكرار شد
ظلم يثرب تكرار شد
باز هم يك خانه را آتش زدنند
پيش بلبل لانه را آتش زدنند
باز هم گلچين شقايق را شكست
حرمت قرآن ناطق را شكست
باز گلچين رونق از گلخانه برد
عندليب عشق را از لانه برد
قاتل من زهر شرر بار شد
قاتل مادر در و ديوار شد
باز از بيداد قلبي خسته شد
باز دست رادمردي بسته شد
باز هم در پيش چشم كودكان
يك پدر با دست بسته شد روان
نيمه شب از خانه صاحب خانه رفت
در حصار ظلم مظلومانه رفت
بين ره مي كرد با خود زمزمه
بسته ام بار سفر را فاطمه
قاتل من زهر شرربار شد
قاتل مادر در و ديوار شد