شور و بحر طويل


پرپر شده شقايق مولا امام صادق(ع)


مسموم زهرِ كين شد


از غصه دل غمين شد


بنگر كه آل زهرا


از داغ او حزين شد


* * *


ماتم گرفته سينه


از هر جفا و كينه


گويد امام صادق


واي از تو اي مدينه


* * *


شيخ الائمه بنگر


گشته تنش صنوبر


زهرِ عدو چه كرده


با جسم پاك و اطهر


* * *


كي ديده در زمانه


يك زاهدي شبانه


در لحظه ي عبادت


با زور و تازيانه


با دست بسته او را


دشمن بَرَد ز خانه




مولانا مولانا امامِ صادق


ابرِ سياهِ غصه پهنه ي آسمون رو


گرفته بغضِ ماتم سينه ي كهكشون رو


سروِ بلندِ شيعه خسته شده ز كينه


مي خواد كه با فِراقش شروع كنه خزون رو


* * *


استادِ درسِ قرآن، فقه و اصول و ايمان


شيعه به پاي درسش نشسته جون گرفته


ز رفتنش جهاني غرق عزا و زاري


اشك چشِ ملائك رو به فزون گرفته


* * *


شبِ شهادت تو اومده ام بدوني


كه دل از اين مصيبت حكايتش جنونه


به پاي روضه هاي غمين و جانگذازت


بقيعِ خلوتت رو دل مي كنه بهونه