ششم ماه فاطميّ بقيع


دلم هواي بقيع دارد و غم صادق



عزا گرفته دل من ز ماتم صادق



دوباره بيرق مشكي به دست مي گيرم



زنم به سينه كه آمد محرم صادق



سلام من به بقيع و به تربت صادق



سلام من به مدينه به غربت صادق



سلام من به مدينه به آستان بقيع



سلام من به بقيع و كبوتران بقيع



سلام من به مزار معطّر صادق



كه مثل ماه درخشد به آسمان بقيع



سلام من به ششم ماه فاطميّ بقيع



سلام من به گل ياس هاشميّ بقيع



ز بسكه كينه و غربت به هم موافق شد



هدف به تير جسارت امام صادق شد



همانكه فاطمه را بين كوچه زد گويا



ز كينه قاتل اين پيرمرد عاشق شد



امام پير و كهن سال شيعه را كشتند



امان كه روح سبكبال شيعه را كشتند



فضاي شهر مدينه بياد او تار است



هنوز سينه ي آن پير عشق خونبار است



هنوز مي كشد او را عدو به دنبالش



هنوز هم ز عدويش دلش به آزار است



هنوز تلخي كامش به حسرت شهدي است



هنوز چشم دلش بر رسيدن مهدي است